در
کتابخانه
بازدید : 502486تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آیا ممكن است بشر آزادی اجتماعی داشته باشد ولی آزادی معنوی نداشته باشد؟ یعنی بشر اسیر شهوت و خشم و حرص و آز خودش باشد ولی درعین حال آزادی دیگران را محترم بشمارد؟ .

امروز عملاً می گویند: بله. عملاً می خواهند بشر برده ی حرص و آز و شهوت و خشم خودش باشد، اسیر نفس امّاره ی خودش باشد و در عین حال چنین بشری كه اسیر خودش است، آزادی اجتماعی را محترم بشمارد. این یكی از نمونه های كوسه و ریش پهن است. یكی از تضادهای اجتماع امروز بشر همین است. به قول منطقیین یك سبر و تقسیمی می كنیم: .

بشرِ دوران قدیم آزادی را محترم نمی شمرد و پایمال می كرد. بسیار خوب، چرا پایمال می كرد؟ آیا چون نادان بود آزادی دیگران را سلب می كرد و همینكه بشر دانا شد دیگر كافی است كه آزادی دیگران را محترم بشمارد؟ مثلاً در بیماریها این طور است. بشر قدیم جاهل و نادان بود؛ چون نادان بود وقتی با بیماریها روبرو می شد، از داروی مخصوصی كه تعیین كرده بود هیچ نتیجه نمی گرفت ولی امروز كه دانا شده، كافی است كه آن طرز معالجه را دور بریزد و معالجه ی جدید را جای آن بیاورد. ما می خواهیم ببینیم آیا بشر قدیم كه آزادی دیگران را سلب می كرد از این جهت بود كه نمی دانست؟ از روی نادانی آزادی را سلب می كرد؟ خیر، نادانی و دانش در او
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 442
تأثیری نداشت، از روی دانش سلب می كرد، به خاطر اینكه سود خودش را تشخیص می داد. آیا بشر قدیم كه آزادی و حقوق دیگران را محترم نمی شمرد از این جهت بود كه قوانینش این طور وضع شده بود، كه تا قانون را عوض كردیم دیگر تمام بشود؟ مانند قوانین قراردادی كه بشر می گذارد؛ مثلاً در آمریكا بگویند قانون بردگی ملغی ، همینكه گفتند قانون بردگی ملغی ، دیگر واقعاً بردگی ملغی شد؟ یا شكل و فرمش عوض شد، محتوا همان محتواست؟ آیا علت اینكه بشر قدیم آزادی و حقوق را محترم نمی شمرد طرز تفكر فلسفی اش بود؟ هیچ كدام از اینها نبود، فقط یك چیز و آن منفعت طلبی بود.

بشر قدیم به حكم طبیعت فردی خودش منفعت طلب و سودطلب بود، از هر وسیله ای می خواست به نفع خودش استفاده كند. یكی از وسایل، افراد بشر بودند.

همان طوری كه از چوب و سنگ و آهن و گوسفند و گاو و اسب و قاطر می خواست به نفع خودش استفاده كند، از انسان هم می خواست استفاده كند. آن وقتی كه درختی را می كاشت یا می برید، چیزی كه درباره اش فكر نمی كرد خود آن درخت بود، فقط درباره ی خودش فكر می كرد. اگر گوسفند را چاق می كرد و آن وقتی كه سرش را می برید چه منظوری داشت؟ جز منافع خودش چیزی را در نظر نمی گرفت.

همین طور اگر افراد دیگر را برده می گرفت و بنده ی خودش می كرد و حقوقشان را سلب می كرد، به خاطر منفعت طلبی خودش بود. پس آن علتی كه در دوران گذشته بشر را وادار به سلب آزادی اجتماعی و پایمال كردن حقوق اجتماعی دیگران می كرد، حس منفعت طلبی او بوده است و بس. حس منفعت طلبی بشر امروز چطور؟ هست یا نیست؟ بله هست، آن كه فرقی نكرده است. دهان بشرِ امروز برای بلعیدن، اگر بیشتر از دهان بشر دیروز باز نباشد كمتر باز نیست.

نه علم توانسته است جلوی آز را بگیرد نه تغییر قوانین. تنها كاری كه كرده این است كه شكل و فرم قضیه را عوض نموده است، محتوا همان محتواست؛ یك روپوش، یك زرورق روی آن می گذارد. بشر قدیم یك موجود صریح بود، هنوز به حد نفاق و دورویی نرسیده بود. فرعون مردم را استعباد می كرد، رسماً هم می گفت: وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ [1]موسی چه می گویی؟ اینها بندگان و بردگان ما هستند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 443
دیگر یك روپوش روی استثمار و استعباد خودش نمی گذاشت. اما بشر امروز به نام جهان آزاد و دفاع از صلح و آزادی، تمام سلب آزادیها، سلب حقوقها، بندگیها و بردگیها را دارد، چرا؟ چون آزادی معنوی ندارد و در ناحیه ی روح خودش آزاد نیست و چون تقوا ندارد.

علی علیه السلام جمله ای دارد كه مانند همه ی جمله های ایشان باارزش است؛ راجع به تقواست كه به نظر بعضیها دیگر خیلی كهنه شده است! می فرماید: اِنَّ تَقْوَی اللّهِ مِفْتاحُ سَدادٍ وَ ذَخیرَةُ مَعادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ وَ نَجاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ [2]تقوای الهی كلید هر راه راستی است. بدون تقوا انسان به راه راست نمی رود، راه خود را كج می كند. بدون تقوا انسان اندوخته ای برای آخرت ندارد. بدون تقوا بشر آزادی ندارد: وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ تقواست كه بشر را از هر رقّیتی آزاد می كند.
[1] مؤمنون/47.
[2] نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ی 221.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است