در
کتابخانه
بازدید : 502560تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse آزادی معنوی (1) آزادی معنوی (1)
Expand آزادی معنوی (2) آزادی معنوی (2)
Expand عبادت و دعا (1) عبادت و دعا (1)
Expand عبادت و دعا (2) عبادت و دعا (2)
Expand عبادت و دعا (3) عبادت و دعا (3)
Expand عبادت و دعا (4) عبادت و دعا (4)
Expand توبه (1) توبه (1)
Expand توبه (2) توبه (2)
Expand هجرت و جهاد (1) هجرت و جهاد (1)
Expand هجرت و جهاد (2) هجرت و جهاد (2)
Expand هجرت و جهاد (3) هجرت و جهاد (3)
Expand بزرگی و بزرگواری روح بزرگی و بزرگواری روح
Expand ایمان به غیب ایمان به غیب
Expand معیار انسانیت چیست؟ معیار انسانیت چیست؟
Expand مكتب انسانیت مكتب انسانیت
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بشر باید در ناحیه ی وجود خودش، در ناحیه ی روح خودش آزاد بشود تا بتواند به دیگران آزادی بدهد. لهذا آزادمرد واقعی جهان كیست؟ علی بن ابی طالب یا افرادی كه از طراز علی بن ابی طالب و یا تربیت شده ی دبستان او باشند، چون اینها افرادی هستند كه در درجه ی اول از اسارت نفس خودشان نجات پیدا كرده اند.

علی علیه السلام می فرماید:

أ اَقْنَعُ مِنْ نَفْسی بِاَنْ یُقالَ اَمیرُالمُؤْمِنینَ؟ [1].

وَ كَیْفَ اَظْلِمُ اَحَداً لِنَفْسٍ یُسْرِعُ اِلَی الْبِلی قُفولُها وَ یَطولُ فِی الثَّری حُلولُها [2].

آن كس می تواند واقعاً آزاد و آزادی بخش باشد كه همیشه مانند علی است و یا لااقل پیرو اوست؛ از نفس و روح خودش حساب بكشد، تنها در محراب عبادت دست به محاسن شریفش بگیرد و بگوید: یا دُنْیا! غُرّی غَیْری [3]ای زرد و سفید دنیا،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 444
ای طلا و نقره ی دنیا! برو غیر علی را فریب بده، من تو را سه طلاقه كرده ام. آن كسی واقعاً و نه از روی نفاق و دورویی، برای حقوق و آزادی مردم احترام قائل است كه در دل و ضمیر و وجدانش یك ندای آسمانی است و او را دعوت می كند.

آن وقت شما می بینید كه چنین كسی كه آن تقوا و معنویت و خداترسی را دارد، وقتی كه حاكم بر مردم می شود و مردم محكوم او هستند، چیزی را كه احساس نمی كند همین حاكم و محكومی است. مردم روی سوابق ذهنی خودشان می خواهند از او حریم بگیرند؛ می گوید حریم نگیرید، با من باشید. وقتی كه برای جنگ صفّین می رفت یا از آن برمی گشت، به شهر انبار- كه الآن یكی از شهرهای عراق است و از شهرهای قدیم ایران بوده است- رسید. ایرانیان آنجا بودند. عده ای از كدخداها، دهدارها، بزرگان به استقبال خلیفه آمده بودند. به خیال خودشان علی علیه السلام را جانشین سلاطین ساسانی می دانستند. وقتی كه به ایشان رسیدند، در جلوی مركب امام شروع كردند به دویدن. علی علیه السلام صدایشان كرد، فرمود: چرا این كار را می كنید؟ گفتند: آقا! این یك احترامی است كه ما به بزرگان و سلاطین خودمان می گزاریم. امام علیه السلام فرمود: نه، این كار، را نكنید. این كار، شما را پست و ذلیل و خوار می كند. چرا خودتان را در مقابل من كه خلیفه تان هستم خوار و ذلیل می كنید؟ من هم مانند یكی از شما هستم. تازه شما با این كارتان به من خوبی نكردید بلكه بدی كردید؛ با این كارتان ممكن است یك وقت خدای ناكرده غروری در من پیدا شود و واقعاً خودم را برتر از شما حساب كنم.

این را می گویند یك آزادمرد، كسی كه آزادی معنوی دارد، كسی كه ندای قرآن را پذیرفته است: أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اَللّهَ جز خدا هیچ چیزی را، هیچ كسی را، هیچ قدرتی را، هیچ نیرویی را پرستش نكنیم؛ نه انسانی را، نه سنگی را، نه حجری را، نه مَدَری را، نه آسمان را، نه زمین را، نه هوای نفس را، نه خشم را، نه شهوت را، نه حرص و آز را و نه جاه طلبی را، فقط خدا را بپرستیم. آن وقت او می تواند آزادی معنوی بدهد.

خطابه ای دارد مولا علی علیه السلام كه من قسمتی از آن را برایتان می خوانم، ببینید واقعاً كسی كه آزادمرد معنوی است چه روحی دارد! آیا شما می توانید یك چنین روحی در دنیا پیدا كنید؟ اگر پیدا كردید، به من نشان بدهید.

خطبه خیلی مفصل است، راجع به حقوق والی بر مردم و حقوق مردم بر والی است. مسائلی دارد كه حضرت بحث می كند، بعد در ذیل آن جملاتی دارد. (ببینید،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 445
اینها را چه كسی می گوید؟ خود والی و حاكم است كه به مردم می گوید. در دنیای ما حداكثر این است كه دیگران به مردم می گویند با حاكمهای خودتان اینطور نباشید، آزادمرد باشید. علی علیه السلام می گوید با من كه حاكم هستم این گونه نباشید، آزادمرد باشید. ) لا تُكَلِّمُونی بِما تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبابِرَة مبادا آن اصطلاحاتی را كه در مقابل جبّاران به كار می برید كه خودتان را كوچك و ذلیل و خاك پا می كنید و او را بالا می برید و به عرش می رسانید، برای من به كار ببرید.

نُه كرسی فلك نهد اندیشه زیر پای
تا بوسه بر ركاب قزل ارسلان زند
مبادا با من این گونه حرف بزنید! با من همان طور كه با دیگران حرف می زنید، صحبت كنید. وَلا تَتَحَفَّظوا مِنّی بِما یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ اَهْلِ الْبادِرَة و اگر دیدید احیاناً من عصبانی و ناراحت شدم، حرف تندی زدم، خودتان را نبازید، مردانه انتقاد خودتان را به من بگویید، از من حریم نگیرید. وَلا تُخالِطونی بِالْمُصانَعَةِ با باری به هر جهت، هر چه شما بفرمایید صحیح است، هر كاری كه شما می كنید درست است (این را می گویند مصانعه و سازش) با من رفتار نكنید. هرگز با من به شكل سازشكارها معاشرت نكنید. وَلا تَظُنُّوا بِیَ اسْتِثْقالاً فی حَقٍّ قیلَ لی گمان نكنید كه اگر حقّی را در مقابل من بگویید، یعنی اگر علیه من كلمه ای بگویید كه حق است، بر من سنگین خواهد آمد. بحق از من انتقاد كنید، ابداً بر من سنگین و دشوار نخواهد بود، با كمال خوشرویی از شما می پذیرم. وَلاَ الِْتماسَ اِعْظامٍ لِنَفْسی ای كسانی كه من حاكم و خلیفه تان هستم و شما رعیّت من هستید، خیال نكنید كه من از شما این خواهش را دارم كه از من تمجید و تعظیم كنید، از من تملّق بگویید، مرا ستایش كنید، ابداً.

بعد یك قاعده ی كلّی را ذكر می كند: فَاِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ اَنْ یُقالَ لَهُ اَوِ الْعَدْلَ اَنْ یُعْرَضَ عَلَیْهِ كانَ الْعَمَلُ بِهِما اَثْقَلَ عَلَیْه یعنی آن آدمی كه وقتی حق را به او می گویی دشوارش می آید و ناراحت می شود كه چرا حق را گفتی، عمل كردن حق برای او سخت تر است.

كریستین سن می نویسد: انوشیروان عده ای را به عنوان مشورت جمع كرده بود و با آنها درباره ی مسئله ای مشورت می كرد. عقیده ی خودش را گفت، همه گفتند هرچه شما بفرمایید همان درست است. یكی از دبیران، بیچاره گول خورد، خیال كرد واقعاً جلسه ی مشورت است و او هم حق دارد رأیش را بگوید. گفت اگر اجازه بفرمایید من نظرم را بگویم. نظرش را گفت، عیبهای نظر انوشیروان را هم بیان كرد. انوشیروان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 446
گفت: ای بی ادب! ای جسور! و بلافاصله دستور داد كه مجازاتش كنند. قلمدانهایی را كه آنجا بود درحضور سایرین آنقدر به سرش كوبیدند تا مُرد.

آن كه حق را سنگین می شمرد كه به او گفته شود و اگر به او بگویند كه به عدالت رفتار كن، بر او سخت است، قطعاً بدانید كه عمل به حق و عدالت خیلی برایش سخت تر است.

و در آخر خواهش می كند: فَلا تَكُفُّوا عَنْ مَقالَةٍ بِحَقٍّ اَوْمَشْوَرَةٍ بعَدْلٍ [4]ای اصحاب من، یاران من، ایّهاالناس! از شما خواهش می كنم كه هرگز از سخن حق و انتقاد حق و از اینكه مشورت خودتان را به من بگویید نسبت به من مضایقه نكنید.

این نمونه ای كامل از مردی است كه از نظر معنوی آزاد است و در مقام حكومت بدین گونه به دیگران آزادی اجتماعی می دهد.

خدایا تو را قسم می دهیم به حقیقت علی بن ابی طالب علیه السلام كه ما را از پیروان واقعی علی قرار بده.


[1] همان، نامه ی 45.
[2] همان، خطبه ی 215.
[3] همان، حكمت 74.
[4] نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 207، صفحه 686.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است