در
کتابخانه
بازدید : 196930تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای شناخت حافظراههای شناخت حافظ
Expand حافظ، گلی از بوستان معارف اسلامی حافظ، گلی از بوستان معارف اسلامی
Collapse جهان بینی و ایدئولوژی حافظ مطابق ظاهر اشعار او جهان بینی و ایدئولوژی حافظ مطابق ظاهر اشعار او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسئله ی دیگر مسئله ی انسان است كه قبلاً عرض كردیم. در حافظ راجع به «بینش عرفانی درباره ی انسان» زیاد سخن آمده و خیلی عالی. باز نظر عارف درباره ی انسان با نظر فیلسوف خیلی متفاوت است. انسان در عرفان خیلی مقام عالی دارد، به تعبیر خود عرفا مظهر تام و تمام خداست، آئینه ی تمام نمای حق است و حتی آنها انسان را عالم كبیر و عالم را عالم صغیر یا انسان صغیر می نامند كه قبلاً به این مطلب اشاره كردیم. حافظ در اینجا كه می خواهد بگوید انسان مظهر تام و اتم و مظهر جمیع اسماء و صفات الهی است، از انسان به «جام جم» تعبیر می كند، یعنی از یك افسانه استفاده می كند (گاهی در شعر از افسانه استفاده می كنند) . می گویند جمشید یك جامی داشت كه جهان نما بود، وقتی به آن جام نگاه می كرد تمام جهان را می دید.

می خواهند بگویند قلب انسان، روح انسان، معنویت انسان همان جام جهان نماست.

اگر انسان به درون خودش نفوذ كند، اگر درهای درون به روی انسان باز شود، از درون خودش تمام عالم [را شهود می كند. ] درون انسان دروازه ای است به روی همه ی هستی و همه ی جهان، چون از اینجا این در به روی حق باز می شود و حق را كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 420
انسان ببیند همه چیز را می بیند. حافظ در اینجا خیلی شاهكار به خرج داده، یكی آن غزل معروفش است كه می گوید:

سالها دل طلب جام جم از ما می كرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می كرد
گوهری كز صدف كون و مكان بیرون است [1]
طلب از گمشدگان لب دریا می كرد
بیدلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا می كرد [2]
مشكل خویش بر پیر مغان بردم دوش
كو به تأیید نظر حل معما می كرد
دیدمش خرّم و خندان قدح باده به دست
واندر آن آینه صدگونه تماشا می كرد
«قدح باده» بدون شك یعنی قلب خودش، یعنی پیر مغان در قلب خودش مطالعه می كرد.

گفتم این جام جهان بین به تو كی داد حكیم
گفت آن روز كه این گنبد مینا می كرد
از اینجاها آدم می فهمد كه جام حافظ، می حافظ، پیر مغان، اینها چه معنی می دهد.

این همه شعبده ها عقل كه می كرد اینجا
سامری پیش عصا و ید بیضا می كرد
این، تحقیر عقل است در مقابل عشق. عقل در مقابل عشق چه می تواند بكند؟ عقل، سامری است در مقابل عشق كه موسی است.

گفت آن یار كزو گشت سردار بلند
جرمش این بود كه اسرار هویدا می كرد
داستان حلاّج را می خواهد بگوید كه او رسیده بود به همان مرحله ای كه پیر مغان رسیده بود كه در آنجا دیگر خودش فانی بود و او خود را نمی دید، او «اَ نَا» كه می گفت حلاّج نبود كه «انا» می گفت، او ذات حق بود كه «انا» می گفت ولی مردم كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 421
نمی توانستند تحمل كنند. این سِر را او نباید آشكار می كرد و آشكار كرد و غیرت حق او را به دار آویخت. «جرمش» می خواهد بگوید جرمش پیش حق این بود نه جرمش پیش مردم.

گفت آن یار كزو گشت سردار بلند
جرمش این بود كه اسرار هویدا می كرد
فیض روح القدس ار باز [3]مدد فرماید
دیگران هم بكنند آنچه مسیحا می كرد
.

اگر فیض الهی، عنایت الهی برسد [دیگران هم آنچه را كه حضرت مسیح انجام می داد انجام می دهند؛ ] آن معجزه های عیسوی در اثر اتصال به حق است.

آن كه چون غنچه دلش راز حقیقت بنهفت
ورق خاطر از این نكته محشّی می كرد
آن كه اسرارِ پنهان داشت، در حاشیه ی قلبش این نكته ها را نوشته بود.

در این زمینه هم باز حافظ اشعار دیگری دارد، مسئله ی مظهریت اتمّ انسان كه در عرفان باب بسیار وسیعی است و حافظ هم بسیار در این موضوع سخن گفته كه همین شعرش در اینجا كافی است.
[1] یعنی خدا
[2] سؤال: در بیت «گوهری كز صدف. . . » خدا را خارج از كون و مكان می داند ولی در شعر بعدش می گوید: «بیدلی در همه احوال خدا با او بود» آیا این تناقض نیست؟ .

پاسخ: نه، چون خدا در صدف كون و مكان نیست، دل هم خارج از صدف كون و مكان است.
[3] یا «یار» ولی اغلب «باز» می نویسند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است