در
کتابخانه
بازدید : 196948تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای شناخت حافظراههای شناخت حافظ
Expand حافظ، گلی از بوستان معارف اسلامی حافظ، گلی از بوستان معارف اسلامی
Collapse جهان بینی و ایدئولوژی حافظ مطابق ظاهر اشعار او جهان بینی و ایدئولوژی حافظ مطابق ظاهر اشعار او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اول می آییم سراغ مسئله ی «وحدت وجود» كه گفتیم محور جهان بینی عرفانی است.

اصلاً وحدت وجود چیست؟ یك توضیح مختصر باید عرض كنم. وحدت وجود از آن اندیشه هایی است كه كمتر كسی به عمق آن پی برده و پی می برد (این را باید بدون تعارف گفت) . به هرچه كه می رسند فوراً می گویند این هم یك وحدت وجود است. حالا ما با لفظش كار نداریم، ممكن است اسم یك مكتبی را بگذارند «وحدت وجود» . مثل اصالت وجودی است كه در اگزیستانسیالیسم می گویند. ما خودمان یك مطلبی داشته ایم به نام «اصالت وجود» ، یك چیز دیگری اینها دارند می خواهند اسمش را «اصالت وجود» بگذارند. در انحصار كسی نیست و كسی آن را به نام خودش در جایی ثبت نكرده ولی این اشتباه هم نباید بشود كه این اصالت وجود همان اصالت وجود است. آن یك چیز است و این یك چیز دیگر. بسیار بسیار كمند افرادی كه بتوانند تصور صحیحی از وحدت وجودی كه عرفا دارند داشته باشند، از مستشرقین گرفته تا غیر مستشرقین. شما می بینید همیشه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 393
مستشرقین- و عده ای از غیر مستشرقین خودمان- وحدت وجود را چیزی تعبیر می كنند به نام حلول و اتحاد. آقای دكتر بدوی هم (چون بسیاری از همان حرفهای مستشرقین را می گوید) همیشه می گوید حلول و اتحاد، در صورتی كه حلول و اتحاد ضد وحدت وجود است. به قول شبستری:

حلول و اتحاد اینجا محال است
كه در وحدت دوئی عین ضلال است
منتها می گویند اگر اتحاد نیست پس او چطور گفته «اناالحق» ؟ معنی «انا الحق» اتحاد است. نه، «اناالحق» هم معنایش اتحاد نیست، نه اتحاد است و نه حلول.

مرحوم فروغی در سیر حكمت در اروپا هرجا به مسئله ای برخورد می كند كه به نظرش غامض می رسد، فیلسوفی یك نظریه ای داده كه خیلی پیچیده است، می گوید این نوعی وحدت وجود است، چون این وحدت وجود برای او یك امر نامفهومی بوده و به هر نامفهومی كه می رسیده می گفته این نوعی وحدت وجود است، در صورتی كه بعضی مسائل را او گفته نوعی وحدت وجود است كه اصلاً ربطی به وحدت وجود ندارد. مثلاً در باب «كلیات» یك كسی یك نظری داده، می گوید این نوعی وحدت وجود است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است