و بعلاوه، ما می بینیم افرادی در این زمینه ها شعر گفته اند كه درباره ی هركه بشود
احتمال داد، درباره ی آنها دیگر نمی شود احتمال این حرفها را داد. مثلاً شیخ بهایی،
فقیه عصر و شیخ الاسلام زمان خودش، از این حرفهای رندی به اصطلاح، آن قدری
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 360
كه در كلمات حافظ آمده در كلمات او هم آمده، كمتر نیامده، مثل این شعرهای
معروفش كه می گوید:
دین و دل به یك دیدن باختیم و خرسندیم
[1]در قمار عشق ای دل كی بود پشیمانی
سجده بر بتی دارم، راه مسجدم منما
كافر ره عشقم، من كجا مسلمانی
ما ز دوست غیر از دوست مقصدی نمی خواهیم
حور و جنت ای زاهد بر تو باد ارزانی
[2]
زاهدی به میخانه سرخرو ز می دیدم
گفتمش مبارك باد ارمنی مسلمانی
خانه ی دل ما را از كرم عمارت كن
پیش از آنكه این خانه رو نهد به ویرانی
[1] راجع به این مسئله كه می گوید دین را دادیم، مقصودشان چیست، بعدها ان شاء اللّه بحث می كنیم.
[2] البته این شعر تفسیر می كند، مثل شعرهای خود حافظ.