در
کتابخانه
بازدید : 489905تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Collapse اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ما برای چه اینجا جمع شده ایم؟ در عزای یك انسان كامل. علی را شبانه دفن كردند، چرا؟ برای اینكه علی همان طور كه دوستان فوق العاده شیفته ای دارد، دشمنان سرسختی هم دارد. در كتاب جاذبه و دافعه ی علی علیه السلام گفته ایم كه این گونه انسانها، هم جاذبه ی فوق العاده شدید دارند و هم دافعه ی فوق العاده شدید؛ دوستانی دارند در نهایت درجه ی صمیمیت كه جان دادن برایشان چیزی نیست، و دشمنانی دارند كه دیگر خونخوارتر از آنها دشمنی نیست، مخصوصاً دشمنهای داخلی، دشمنهای مقدس مآب، مقدسینِ خوارج كه اینها واقعاً مردمی مجهز به اعتقاد و ایمان بودند ولی جاهل. خود علی علیه السلام اعتراف دارد كه اینها مؤمنند، ولی می فرماید جاهلند:

لاتَقْتُلُوا الْخَوارِجَ بَعْدی فَلَیْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَأَخْطَاهُ كَمَنْ طَلَبَ الْباطِلَ فَأَدْرَكَهُ [1].

میان خوارج (مارقین) و اصحاب معاویه (قاسطین) مقایسه می كند، می فرماید:

بعد از من اینها (خوارج) را نكشید؛ اینها با اصحاب معاویه فرق دارند، اینها حق را می خواهند ولی احمقند، اشتباه كرده اند، ولی آنها (اصحاب معاویه) حق را می شناسند و دانسته با آن مبارزه می كنند.

چرا علی علیه السلام را با آن همه دوستانی كه دارد، شب به طور محرمانه دفن می كنند؟ از ترس خوارج؛ چون آنها می گفتند علی مسلمان نیست، و این خطر بود كه شب بروند و قبر علی را بشكافند و جنازه ی علی را بیرون بیاورند.

تا اواخر دوره ی حضرت صادق علیه السلام (یعنی تا حدود صد سال بعد) [2]جز ائمه و گروهی از اصحاب خاص، كسی نمی دانست علی علیه السلام را كجا دفن كرده اند.

صبح بیست و یكم، امام حسن علیه السلام صورت جنازه ای ساخت و آن را به عده ای داد كه به مدینه ببرند، تا مردم خیال كنند كه علی را به مدینه بردند تا در آنجا دفن كنند. فقط اولاد علی علیه السلام و یك عده از شیعیان خاص، محل دفن علی علیه السلام را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 181
می دانستند (چون همان شب عده ای از شیعیان خاص در دفن علی علیه السلام شركت كردند) و آنها در نزدیكی كوفه- در همین محل فعلی- به زیارت قبر مولی می آمدند.

در زمان حضرت صادق علیه السلام كه خوارج منقرض شدند و این خطر از بین رفت، ایشان به مردی به نام صفوان- كه دعای علقمه را نقل كرده است- دستور دادند كه علامت و سایبانی آنجا درست كند و از آن به بعد همه متوجه شدند كه قبر علی علیه السلام آنجاست و به زیارت قبر مولایشان می آمدند.

همراه جنازه عده ی كمی بودند؛ فقط اولاد حضرت بودند و چند نفر از اصحاب خاص. یكی از آنها مردی است به نام صعصعة بن صوحان [3]. او از آن دوستان مصفّا و پاكدل امیرالمؤمنین است و سخنور و خطیب هم هست [4]و در حضور امیرالمؤمنین سخنوریها كرده است. همینكه علی علیه السلام را دفن كردند، در حالی كه حزن و غیظ و خشم فوق العاده ای در همه [به وجود آمده ] و بغضْ گلوی همه را فشار می دهد و یا گریه می كنند، یكمرتبه این صعصعه در حالی كه قلبش در یك فشار سختی بود، یك مشت خاك از قبر علی علیه السلام برداشت و بر سر خود پاشید و بعد دستش را روی قلبش گذاشت و آن وقت شروع كرد به سخن گفتن با علی علیه السلام:

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ، لَقَدْ عِشْتَ سَعیداً وَ مِتَّ سَعیداًتو چقدر سعادتمند زندگی كردی و چه سعادتمند از دنیا رفتی! تولد تو در خانه ی خدا بود و در خانه ی خدا هم شهید شدی (از خانه ی خدا تا خانه ی خدا) . علی جان! تو چقدر بزرگ بودی و چقدر این مردم كوچك بودند. به خدا قسم اگر مردم برنامه ی تو را اجرا كرده بودندلَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ نعمتها از بالا و پایین برای آنها می جوشید و نعمتهای مادی و معنوی به آنها می رسید. ولی افسوس كه مردم قدر تو را ندانستند و بجای آنكه از دستورهای عالی تو پیروی كنند، چه خونها به دل تو كردند و آخر تو را با این حال و با فرق شكافته روانه ی قبر و خاك كردند.

و لا حول و لا قوّة الاّ باللّه العلیّ العظیم
[1] نهج البلاغه ، خطبه ی 59
[2] چون امیرالمؤمنین علیه السلام در سال 40 شهید شدند و حضرت صادق علیه السلام در سال 148 از دنیا رفتند.
[3] [در كتاب مفاتیح الجنان در ادامه ی اعمال مسجد سهله، درباره ی او توضیحاتی آمده است. ]
[4] جاحظ در البیان و التبیین از او مطلبی نقل می كند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است