در
کتابخانه
بازدید : 617698تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران
Collapse بخش دوم: تك سخنرانیهابخش دوم: تك سخنرانیها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
نظریه دیگری هست كه امثال برتراند راسل این نظریه را تعقیب می كنند. اینها چون مادی مسلك هستند و هم درباره جهان، مادی فكر می كنند و هم انسان را یك موجود مادی می دانند، می گویند: این حرفها كه غایت فعلْ غیر باشد، احساسات غیردوستانه، اینها دروغ است، تعارف است. هیچ وقت آدم احساسات غیردوستانه ندارد، هركسی فقط خودش را می خواهد. هیچ وقت نمی شود كه انسان غایتش از فعل، كس دیگر باشد و بخواهد هدف را خیر كس دیگر قرار بدهد. كانت گفته است:

وجدان اخلاقی. ما اصلاً وجدان اخلاقی نداریم. [یا گفته است: ] احساس تكلیف.

احساس تكلیفی وجود ندارد. اصلاً وجدان دروغ است. آن دیگری گفته: زیبایی فعل. ما زیبایی و نازیبایی در فعل نمی فهمیم. آن یكی گفته: زیبایی روح. ما روح زیبا و نازیبا سرمان نمی شود. آن یكی گفته: عقل مجرد و روح مجرد. اصلاً به روح مجرد قائل نیستم. می گوییم: پس آیا به اخلاق قائل هستی یا نه؟ می گوید: بله، من به اخلاق هم قائل هستم (چون نمی شود كسی منكر اخلاق بشود) . می گوییم: پس اخلاق را بر چه اساسی توجیه می كنی؟ و اتفاقا خودش از علمدارهای اخلاق است و عده ای گول حرفهایش را خورده اند و او را آدم انسان دوستی می دانند، و من مكرر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 647
گفته ام: این آدم فلسفه اش برخلاف شعارهایش است، شعار انسان دوستی می دهد و در فلسفه خودش بر ضد انسان دوستی حرف می زند. اصلاً انسان دوستی در فلسفه راسل دروغ محض است. می گوییم: اخلاق چیست؟ می گوید: اخلاق تركیبی است از هوشیاری و دوراندیشی با نفع طلبی. تمام مكتبهای اخلاقی، نفع طلبی را بر ضد اخلاق می دانند الاّ [مكتب اخلاقی ] راسل كه می گوید: اخلاق را باید از نفع طلبی درست كرد، منتها نفع طلبی هوشیارانه و دوراندیشانه. اینكه انسان بخواهد منافع خودش را با دوراندیشی تأمین كند، می شود اخلاق. چطور؟
می گوید: شك نیست كه عقل در خدمت طبیعت انسان است، عقل یك چراغ است برای انسان. چراغ در اختیار آن كسی است كه آن را در دست دارد. به هر طرف كه بخواهد برود فرمان می دهد، چراغ از آن طرف می رود و راهش را روشن می كند. انسان عقلش را در خدمت منفعت خودش قرار می دهد. عقل در خدمت منافع انسان است. ولی شعاع عقل انسان باید خیلی وسیع باشد و ضعیف نباشد كه فقط جلو پایش را ببیند. اگر بخواهد جلو پایش را ببیند منفعت پرست می شود، فردپرست می شود، خودپرست می شود. لزومی ندارد كه ما با خودپرستی و منفعت پرستی مبارزه بكنیم. ما می گوییم منفعت پرست باش ولی دوراندیش هم باش، هوشیار باش، شعاع عقلت را طولانی تر كن، یعنی توجه به عكس العمل های كار خودت داشته باش. اگر شعاع دوراندیشی [طویل ] باشد، آنوقت منفعت فردی با منفعت اجتماعی و مصلحت اجتماعی تطبیق می كند و هماهنگ می گردد، می شود اخلاق. یك مثال ذكر می كند، می گوید: فرض كنید من می بینم همسایه ام یك گاو شیرده خوبی دارد. شك ندارد كه در ابتدا منفعت جویی من حكم می كند كه گاو همسایه را بدزدم. این خیلی طبیعی است برای انسان. ولی عقل دارم، هوشیاری دارم، می دانم كه این كار بدون عكس العمل نیست. من اگر گاو همسایه را بدزدم، همسایه هم فردا می آید گاو من را می دزدد، و من كه می خواستم به یك منفعتی برسم می بینم اگر به منافع دیگران تجاوز كنم دیگران هم به منافع من تجاوز می كنند، پس می گویم مصلحت این است كه نه من و نه تو.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است