در
کتابخانه
بازدید : 617613تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران
Expand 1اخلاق چیست؟ 1اخلاق چیست؟
Expand 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی
Expand 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی
Expand 4نظریه وجدانی 4نظریه وجدانی
Expand 5نظریه زیبایی 5نظریه زیبایی
Expand 6نظریه پرستش 6نظریه پرستش
Expand 7اخلاق اسلامی 7اخلاق اسلامی
Collapse 8خود و ناخود8خود و ناخود
Expand 9خودشناسی 9خودشناسی
Expand 10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر
Expand بخش دوم: تك سخنرانیهابخش دوم: تك سخنرانیها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یك نظریه دیگر هم اینجا هست كه نظریه ماركسیستهاست. اینها هم بالاخره چاره ای ندارند [جز این ] كه در انسان دو «خود» تشخیص بدهند، چون در انسان این دو گرایش را نمی شود انكار كرد. اینها مدعی هستند كه خود پلید در انسان كه باید با او مبارزه كرد یعنی خود اختصاصی، و خود شریف در انسان یعنی خود اشتراكی. چنین اظهار می دارند: دورانی بر بشر گذشته است كه در آن دوران مالكیت نبوده است و به همین جهت من و مایی در كار نبوده، دیواری در بین نبوده، همه خودها یك خود بوده اند و آن خودِ بشری بوده است، مثل افراد یك خانواده كه یك «خود» همه آنها را تشكیل می دهد و ما به آن «خود خانوادگی» می گوییم. این خود محدود: «من» كه می گوییم مال من، لباس من، خانه من، سند مالكیت من و. . . یعنی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 589
دیوار كشیدن میان افراد. با همین مالكیتها افراد بشر از یكدیگر جدا می شوند. این افراد كه قبلاً كأنه حكم آبی را داشتند كه در یك دریا جمع بود و به قول مولوی همه با همدیگر متحد بودند [در اثر مالكیتها به صورت آبهای كوچك درآمدند. ] البته مولوی مقصود عالیتر دیگری دارد:
منبسط بودیم و یك گوهر همه
بی سر و بی پا بُدیم آن سر همه
یك گهر بودیم همچون آفتاب
بی گره بودیم و صافی همچو آب [1]
او در حقیقتِ عرفانی می گوید، اینها در یك امر اجتماعی. می گویند ابتدا بشر زندگی اشتراكی داشت، همه افراد بشر مثل آبهای یك دریا بودند. این مالكیتِ بی پیر آمد و این آب را قطعه قطعه كرد، پی در پی دیوار كشید و تكه تكه كرد. از اینجا خود فردی به وجود آمد. آن خودی كه باید با او مبارزه كرد خود فردی و اختصاصی است. شما با مالكیت مبارزه كنید، فساد اخلاق را ریشه كن كرده اید.

تمام فساد اخلاق ها ریشه اش مالكیت است. اشتراكیت را برقرار كنید، یك خود جمعی برقرار می شود و به دنبال آن تمام محاسن اخلاقی كه مربوط به خود جمعی بوده است برقرار می شود.

[1] - . مثنوی مولوی، ج /1ص 18، سطر 16
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است