روح انسان یك دنیای عجیبی است. عجیب ترین دنیاهای عالم، دنیای روح و روان
انسانی است. گاهی من پیش خودم دستگاه روح انسانی را تشبیه می كنم به یك
دستگاه ضبط صوت، اما نه دستگاه ضبط صوتی كه فقط یك نوار بشود روی آن
گذاشت و همان یك نوار را بتوان به صدا درآورد. ضبط صوتی را فرض كنید- و
شاید چنین ضبط صوت هایی هم باشد- كه در آن دهها و بلكه صدها نوار هست و
در هر نواری صدایی ضبط شده است. شما دست روی هر دگمه ای بگذارید یكی از
آن نوارها به گردش درمی آید و یك آواز مخصوص را می شنوید. مثلاً دست روی
یكی از دگمه ها می گذارید، قرآن عبدالباسط می خواند؛ دست روی دگمه دیگری
می گذارید، یك نوار دیگر به حركت درمی آید و مثلاً یك سخنران، سخنرانی مذهبی
می كند؛ دست روی یك دگمه دیگر می گذارید، نوار دیگری به حركت در می آید و
مثلاً یك آوازه خوان، آوازه خوانی می كند. بستگی دارد كه شما دست روی كدام
نقطه بگذارید.
حقیقتا روح انسان همین گونه است؛ یعنی خدای متعال استعدادهای گوناگونی
در وجود انسانی گذاشته است. مربیان بشر، هر گروهی انگشت روی یكی از آن
استعدادها گذاشته اند. در نتیجه یك وقت شما می بینید ملتی به وجود می آید كه
تمام این ملت یكصدا حرفشان مثلاً حماسه های سیاسی و تعصبهای ملی است و
غیر از این چیز دیگری نیست و گویی فقط این یك نوار در وجود اینها به صدا
درآمده. ملت دیگری را می بینید كه در اثر اینكه انگشت روی نقطه دیگری از روح
آنها گذاشته شده است، همه دم از زهد و ریاضت می زنند. ملت دیگر دم از چیز
دیگر. همچنین هر فردی دم از چیزی می زند. در وجود هر فردی همه این استعدادها
وجود دارد ولی انگشت روی یكی یا دوتا از این استعدادها گذاشته و آن را به صدا
درآورده اند، باقی دیگر خاموش است. هر مكتب اخلاقی انگشت روی یكی از
خصلتهای روح بشر گذاشته است.
حال، آیا در میان تمام این دگمه ها یك دگمه وجود دارد كه اگر دست روی آن
بگذاریم تمام این نوارها به حركت در می آیند و به طور هماهنگ كار خودشان را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 557
انجام می دهند یا نه؟ این هم خودش سؤالی است. هر مكتبی كه بتواند دست روی
نقطه ای بگذارد كه با دست گذاشتن روی آن نقطه تمام استعدادهای وجود انسان
هماهنگ با یكدیگر و بدون افراط و تفریط به حركت درآیند آن مكتب، مكتب
جامعی است. این مطلب را فعلاً به عنوان مقدمه در نظر داشته باشید تا وارد مطلب
دیگری بشویم، بعد ببینید چگونه نتیجه گیری می كنیم.