در
کتابخانه
بازدید : 617687تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران
Expand 1اخلاق چیست؟ 1اخلاق چیست؟
Expand 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی
Expand 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی
Expand 4نظریه وجدانی 4نظریه وجدانی
Expand 5نظریه زیبایی 5نظریه زیبایی
Collapse 6نظریه پرستش 6نظریه پرستش
Expand 7اخلاق اسلامی 7اخلاق اسلامی
Expand 8خود و ناخود8خود و ناخود
Expand 9خودشناسی 9خودشناسی
Expand 10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر
Expand بخش دوم: تك سخنرانیهابخش دوم: تك سخنرانیها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
گفتیم می گویند اخلاق از مقوله پرستش است ولی پرستش ناآگاهانه. معنی این جمله این است كه قلب انسان به حسب فطرت و غریزه، خدای خودش را می شناسد. برای اینكه مثالی برای آگاهانه و ناآگاهانه ذكر كرده باشم [می گویم ] مَثَلش مَثَل طفل است از نظر غریزه:
همچو میل كودكان با مادران
سرّ میل خود نداند در لبان
بچه ای كه تازه از مادر متولد می شود همان روزهای اول و دوم كه هنوز چشمهایش را نمی تواند باز كند و قطعا از وجود مادر آگاهانه اطلاع ندارد یعنی هنوز در ضمیر و ذهنش از مادر تصویری ندارد و نمی داند مادری هم دارد، گرسنه كه می شود دائم سرش را خم می كند، لبهایش را كج می كند این طرف و آن طرف، این لبها ناآگاهانه در جستجوی پستان مادر است؛ یعنی اگر از این كودك كسی توضیح بخواهد دنبال چه می گردی؟ قادر به توضیح نیست، اصلاً فاقد ذهن است، هنوز ذهنش از تصویرها و نقشها مزیّن نشده، كه اگر هم بتواند حرف بزند باز نمی تواند این مطلب را بیان كند، اما ناآگاهانه به سوی چیزی كه وجود دارد می رود، ناآگاهانه در جستجوی پستان مادر است. تازه اینها در انسان خیلی ضعیف است، در حیوانات قویتر است. در حیوانات و بالخصوص در حشرات این غرایز بسیار زیاد است. در انسان هم در بسیاری از مسائل این مقدار غریزه است.
حال معنای اینكه كارهای اخلاقی از مقوله پرستش است چیست؟
گفتیم انسان به حسب فطرت كارهای اخلاقی را شریف و شرافتمندانه می داند با اینكه از خودگذشتگی است و با منطق طبیعی سازگار نیست و حتی با منطق عقل عملیِ به این معنا (یعنی عقلی كه به انسان می گوید خودت و منافع خود را باید حفظ بكنی) سازگار نیست. مع ذلك انسان این كارها را انجام می دهد و در این كارها یك نوع شرافت و عظمتی تشخیص می دهد، علوّ و بزرگواری تشخیص می دهد، حس می كند كه با انجام این كارها خودش را بزرگوار می كند؛ مثل ایثار، از خودگذشتگی و انصاف دادن.
انصاف دادن مسئله عجیبی است. انسان با رقیبی روبرو می شود، مثلاً پزشكی با پزشك دیگر. پزشكی سابقه دار، معروف و مشهور راجع به تشخیص یك بیماری اظهارنظر می كند. یك پزشك جوان كم اسم و رسمی پیدا می شود، او هم اظهارنظر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 547
می كند. مردمی كه آنجا حضور دارند وقتی دیدند دو نظرِ مخالف است، هرگز نظر یك طبیب درجه اول معروف مشهور درس خوانده تجربه كرده را نمی گذارند نظر یك طبیب جوان را بگیرند. اما خود آن طبیب می فهمد كه نظر آن پزشك جوان درست است، و وقتی او توضیح داد اول كسی كه مطلب را درك می كند خود آن طبیب سابقه دار است. اینجاست كه انسان خودش را سر دوراهی می بیند: آیا من پا روی شخصیت و شهرت خودم بگذارم، آن را لگدكوب كنم، بگویم این آقا از من بهتر می فهمد و نسخه ای كه من دادم غلط است، نسخه نسخه ای است كه این آقا می گوید؟ این را می گویند انصاف. یك وقت هم پا روی انصاف خودش می گذارد، می گوید: این حرفها چیست؟ ! برو دنبال كارت. ممكن است در عمل نسخه خودش را عوض كند برای اینكه بیمار نمیرد، ولی اقرار نمی كند بلكه به گونه ای كار خودش را توجیه می كند.
انسان این دو حالت را دارد. گاهی انصاف می دهد، و این چقدر در دنیا اتفاق می افتد. در حدیث هم هست كه یكی از مكارم اخلاق انسان، انصاف دادن به رقیبهاست. این حالت كه در انسان هست ناآگاهانه، بدین جهت است كه انسان خدا را می شناسد و یك سلسله مسائل است كه بالفطره و ناآگاهانه آنها هم اسلامِ خدا یعنی قانون خداست. اسلام یعنی تسلیم به قانون خدا. خدا دو نوع قانون دارد: یك نوع قوانینی كه آن قوانین را در فطرت انسان ثبت كرده است و نوع دیگر قوانینی كه در فطرت انسان نیست، بلكه از همان قوانین فطری منشعب می شود و تنها به وسیله انبیا بیان شده است. انبیا علاوه بر اینكه قوانین فطری را تأیید می كنند، یك قوانین اضافه هم برای انسان می آورند. آن عمق روح انسان، آن فطرت انسان، آن عمق قلب انسان، با یك شامّه مخصوص، ناآگاهانه همین طور كه خدا را می شناسد این قوانین خدا را می شناسد؛ رضای خدا را می شناسد و كار را بالفطره در راه رضای خدا انجام می دهد، ولی خودش نمی داند كه دارد قدم در راه رضای خدا برمی دارد.

و لهذا این مسئله مطرح است كه آیا این جور كارها كه ناآگاهانه در طریق رضای خداست ولی آگاهانه چنین نیست [اجر دارد یا نه؟ ] مثلاً یك بت پرست ممكن است چنین كاری بكند، چنانكه حاتم طایی كرد و امثال او می كردند. ما احادیث زیادی در این زمینه داریم درباره كافرانی كه چنین كارهایی كرده اند. از پیغمبر یا ائمه سؤال كرده اند آیا این گونه كارها نزد خدا بی اجر است؟ جواب داده اند: نه،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 548
بی اجر هم نیست. درست است كه عمده اجرها مال كارهای آگاهانه انسان است، ولی اینكه انسان به حس اخلاقی خودش پاسخ می دهد، حس اخلاقی حسی جدا از حس خداشناسی نیست. برعكس ِ آنچه كه عده ای خیال كرده اند حس خداشناسی یك حس است و حس اخلاقی حس دیگر، حس اخلاقی همان حس خداشناسی است ولی حس تكلیف خداشناسی؛ حس خداشناسی و حس تكلیف خداشناسی است، یعنی حسی است كه به موجب آن، انسانْ اسلام فطری را می شناسد، بالفطره می شناسد كه عفو مورد رضای معبود است، بالفطره می شناسد كه خدمت به خلق خدا و فداكاری برای خلق خدا مورد رضای معبود است، بالفطره می شناسد كه انصاف مورد رضای معبود است، بالفطره می شناسد كه تن به ذلت و خواری ندادن مورد رضای معبود است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است