در
کتابخانه
بازدید : 617689تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران
Expand 1اخلاق چیست؟ 1اخلاق چیست؟
Expand 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی
Expand 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی
Collapse 4نظریه وجدانی 4نظریه وجدانی
Expand 5نظریه زیبایی 5نظریه زیبایی
Expand 6نظریه پرستش 6نظریه پرستش
Expand 7اخلاق اسلامی 7اخلاق اسلامی
Expand 8خود و ناخود8خود و ناخود
Expand 9خودشناسی 9خودشناسی
Expand 10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر
Expand بخش دوم: تك سخنرانیهابخش دوم: تك سخنرانیها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعد می گوید: آیا هرگز تلخی پشیمانی را چشیده اید؟ هیچ كس نیست كه یك كار غیر اخلاقی كرده باشد و بعد خودش تلخی آن كار را نچشیده باشد. آدم غیبت می كند و در حالی كه غیبت می كند گرم است، مثل آن آدمی كه دعوا می كند و در حال دعوا آنچنان گرم است كه جراحاتی به بدنش وارد می شود حس نمی كند، ولی وقتی كه دعوا تمام می شود و به حال عادی برمی گردد تازه درد را احساس می كند.

انسان در حالی كه گرم یك هیجانی هست غیبت می كند، لذت می برد مثل لذت آدم گرسنه ای كه- به تعبیر قرآن- گوشت مرده برادرش را بخورد. اما همینكه این حالت رفع بشود، یك حالت تنفری از خودش در خودش پیدا می شود، احساس می كند كه از خودش تنفر پیدا كرده، دلش می خواهد خودش از خودش جدا بشود، خودش را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 506
ملامت و سرزنش می كند. امروز این حالت را «عذاب وجدان» می گویند، و این واقعا حقیقتی است. اكثر جانیهای دنیا- ولو برای چند لحظه- عذاب وجدان را احساس می كنند [1]. اكثر جانیهای دنیا معتاد به یك سلسله سرگرمیهای خیلی شدیدند؛ معتاد به یك سلسله مخدّرها از قبیل تریاك، هروئین، مسكِرات و قمار، یا سرگرمیهای بسیار شدید و منصرف كننده دیگر. این برای آن است كه می خواهد از خودش فرار كند. خودش این را حس می كند كه اگر خودش باشد و خودش، از خودش رنج می برد و گویی درونش پر از مار و عقرب است و دائما دارند او را می گزند. همان طور كه به شخصی كه از درد شدیدی می نالد مرفین تزریق می كنند تا آن درد را حس نكند، این سرگرمیها و مخدّرات و مسكرات و قمارها- كه بیشتر در افراد جنایتكار و فاسدالعمل پیدا می شود- برای فرار از خود است. می خواهد از خودش فرار كند، و این چه بدبختی است و چرا باید انسان خودش را آنچنان بسازد كه نتواند با خودش خلوت كند؟ ! برعكس، چرا اهل صلاح، اهل تقوا، اهل اخلاق، آنها كه همیشه ندای وجدانشان را شنیده و اطاعت كرده اند، از هرچه كه آنها را از خودشان منصرف كند فراری هستند؛ دلشان می خواهد خودشان باشند و خودشان، و فكر كنند؟ چون عالم درونشان از عالم بیرون واقعا سالمتر است. آن كه عالم درونش مثل باغ وحشی است كه سَبُعها و درنده ها و گزنده هایش را رها كرده باشند، از خودش فرار می كند می رود به طرف مخدّرات، ولی این برعكس است. ملاّی رومی می گوید:
یك زمان تنها بمانی تو ز خلق
در غم و اندیشه مانی تا به حلق [2]
خلاصه می گوید اینكه انسان نمی تواند با خودش خلوت كند برای این است كه خود واقعی اش را از دست داده است، و به قول اینها برای این است كه نمی تواند یك لحظه با وجدان خودش بسر ببرد. وجدان می گوید: چرا چنین كردی؟ ! می بایست چنین نمی كردی.
كانت می گوید: این تلخیهای پشیمانیها، این عذاب وجدان ها از كجاست؟ اگر چنین فرماندهی در درون انسان نمی بود، انسان خودش از كار خودش راضی بود و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 507
لااقل در درونش ناراحتی نداشت، از بیرون ناراحتی داشت. ولی انسان همیشه از درونش احساس ناراحتی می كند. می گوید: این امر برای آن است كه آن نیرو یك نیروی قبلی است یعنی تجربی نیست، مطلق است و مثل حكم عقل مشروط به مصلحت نیست، عامّ است و در همه جا یك جور صادق است؛ برای من همان اندازه صادق است كه برای شما، و برای شما همان قدر صادق است كه برای اشخاص دیگر. همچنین ضروری و جبری به معنی غیرقابل تسلیم است. انسان می تواند خودش را تسلیم دیگران كند ولی هرگز نمی تواند وجدانش را تسلیم كند. انسان ممكن است خودش تسلیم یك جبّار یا تسلیم یك عمل زشت بشود ولی وجدان به گونه ای است كه هرگز تسلیم نمی شود. وجدانِ آن جنایتكارترین جنایتكاران دنیا هم حاضر نیست تسلیم آن جنایتكار بشود، یعنی به او بگوید بسیار خوب، كار خوبی كردی؛ روی حكم خودش ایستاده، مثل یك آمر به معروف و ناهی از منكرِ ابوذرمآب كه هیچ نیرویی نمی تواند او را تسلیم كند. از درون، انسان را امر به معروف و نهی از منكر می كند. سرّ دیوانگیهای بسیاری از جنایتكاران كه جنایتهای فجیع مرتكب می شوند و وقتی به خود برمی گردند آنچنان ناراحت می شوند كه دیوانه می شوند- و تاریخ از مثل اینها زیاد سراغ دارد- همین است. پس تلخی پشیمانی، خودش دلیل بر این مطلب است كه واقعا انسان از چنین وجدانی بهره مند است.

[1] - . اینكه نمی گویم همه، چون من چنین آماری ندارم ولی غیرش را هم سراغ ندارم.
[2] - . مثنوی مولوی، صفحه 345، سطر 18
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است