در
کتابخانه
بازدید : 617633تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران
Expand 1اخلاق چیست؟ 1اخلاق چیست؟
Expand 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی
Expand 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی
Collapse 4نظریه وجدانی 4نظریه وجدانی
Expand 5نظریه زیبایی 5نظریه زیبایی
Expand 6نظریه پرستش 6نظریه پرستش
Expand 7اخلاق اسلامی 7اخلاق اسلامی
Expand 8خود و ناخود8خود و ناخود
Expand 9خودشناسی 9خودشناسی
Expand 10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر
Expand بخش دوم: تك سخنرانیهابخش دوم: تك سخنرانیها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مقدمه سوم: كانت می گوید وجدان یا عقل عملی یك سلسله احكام قبلی است؛ یعنی از راه حس و تجربه به دست بشر نرسیده، جزء سرشت و فطرت بشر است.

مثلاً فرمان به اینكه راست بگو، دروغ نگو، فرمانی است كه قبل از اینكه انسان تجربه ای درباره راست و دروغ داشته باشد و نتیجه راستی و دروغ را ببیند، وجدان به انسان می گوید راست بگو، دروغ نگو. بنابراین دستورهایی كه وجدان می دهد، همه دستورهای قبلی و فطری و- به تعبیر عوامی- مادرزادی است، به حس و تجربه انسان مربوط نیست. به همین دلیل، فرمان اخلاقی به نتایج كارها كار ندارد، خودش اساس است. مثلاً ما می گوییم: راست بگو، بعد برایش استدلال می كنیم:

زیرا اگر انسان راست بگوید مردم به او اعتماد می كنند، مردم به گمراهی نمی افتند، خودش شخصیت پیدا می كند؛ نتایج راستی را ذكر می كنیم. همچنین می گوییم:

دروغ نگو؛ نتایج بد دروغ را ذكر می كنیم. می گوید: وجدان اخلاقی به این نتایج كاری ندارد، فرمانی است مطلق. به عبارت دیگر آن عقل است كه با مصلحت سروكار دارد. غلط است كه ما بیاییم برای مسائل اخلاقی استدلال كنیم كه:

ایها الناس! امانت داشته باشید به این دلیل، و بعد آثار و مصلحت و فایده امانت را ذكر كنیم؛ ایها الناس! خیانت نكنید، بعد مفاسد خیانت را ذكر كنیم؛ ایها الناس! عادل باشید، آنگاه مصلحتها و آثار عدالت را ذكر كنیم؛ ظالم نباشید، آثار بد ظلم را بیان نماییم. می گوید این اشتباه است. اینها كار عقل است كه دنبال مصلحت می رود.

عقل چون دنبال مصلحت می رود احكامش همیشه مشروط است، یعنی همیشه به چیزی فرمان می دهد به خاطر یك مصلحت. یك جا می بینید آن مصلحت از بین رفت. مصلحت كه رفت، عقل هم دست از حكم خودش برمی دارد. مثلاً عقل می گوید امانت به خرج بده برای فلان مصلحت. یك جا آن مصلحت وجود ندارد، می گوید نه، اینجا دیگر امانت به خرج نده. یا می گوید راست بگو به خاطر فلان مصلحت. یك جا آن مصلحت از دست می رود، می گوید نه، اینجا دیگر راست نگو، اینجا جای دروغ گفتن است. كانت می گوید اینكه اخلاقیون گاهی اجازه می دهند برخلاف اصول اخلاقی رفتار بشود علتش این است كه اینها نخواسته اند از وجدان الهام بگیرند، خواسته اند از عقل دستور بگیرند. این عقل است كه دنبال مصلحت می رود. وجدان این حرفها سرش نمی شود؛ او می گوید راست بگو، یك حكم مطلق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 505
و بلاشرط و بدون هیچ قیدی، به اثر و نتیجه اش كار ندارد. می گوید راست بگو ولو برای تو نتایج زیان آور داشته باشد و دروغ نگو ولو منافع زیادی برای تو داشته باشد. او اساسا این حرفها در كارش نیست، می گوید مطلقا راست بگو و مطلقا دروغ نگو. گفت:
در اندرون من خسته دل ندانم كیست
كه من خموشم و او در فغان و در غوغاست
در اندرون ما خدا یك چنین قوّه آمر و فرماندهی قرار داده با یك سلسله فرمانها و تكلیفها كه از درون ما به ما فرمان اخلاقی می دهد. به عبارت دیگر، بشر «تكلیفْ سرِ خود» به دنیا آمده. (می بینید بعضی از پالتوها را می گویند پالتوهای آستین سر خود) . دیگران می گویند انسان مستعدِ تكلیف به دنیا آمده، قابل برای اینكه بعدها مكلّف بشود به دنیا آمده است. كانت می گوید: اصلاً بشر مكلّف به دنیا آمده؛ تكلیفهایش همراه خودش هست [1]. انسان «تكلیفْ سرِخود» به دنیا آمده است؛ یعنی پاره ای از تكلیفها در درون خودش گذاشته شده، نیرویی در درون خودش هست كه آن فرمانها را مرتب به او می دهد.

[1] - . البته مقصود تكلیفهای غیر وجدانی نیست، پاره ای از تكلیفات است. او فقط تكلیفهای اخلاقی را می گوید.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است