این نظریه اولاً مبتنی است بر یك نظریه دیگری كه خود كانت و بعضی فیلسوفان
دیگر جهان داشته و دارند. توضیح اینكه این مسئله در جهان مطرح است كه آیا همه
محتویات ذهن انسان، همه سرمایه های ذهنی و فكری و وجدانی انسان مأخوذ از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 503
احساس و تجارب انسان است؟ یعنی آیا همه فكرها، اندیشه ها و احساسهایی كه
در انسان وجود دارد، ابتدا كه او به دنیا می آید به هیچ شكلی وجود ندارد و انسان
هرچه به دست می آورد فقط از راه حواس (چشم، گوش، لامسه، ذائقه و شامّه) به
دست می آورد، یا یك سلسله احكام از ابتدا همراه ذهن انسان وجود دارد؟ بعضی
معتقدند- هم در قدیم معتقد بوده اند و هم در جدید- كه در ذهن انسان هیچ چیزی
وجود ندارد كه قبلاً در حس او وجود نداشته است. همه محتویات فكری و ذهنی
انسان از همین دروازه های حواس وارد ذهن شده اند و غیر از اینها چیزی نیست. از
نظر این افراد ذهن انسان حكم انباری را دارد كه در ابتدا خالی محض است، از پنج
در یا بیشتر (اگر حواس بیشتر باشد) اشیائی در این انبار ریخته می شود و انبار پر
می گردد، ولی این انبار كه پر شده است هیچ چیزی در آن نیست مگر اینكه از یكی
از این درها آمده، و در این انبار چیزی كه از این درها وارد نشده باشد وجود ندارد.
نظریه دیگر نظریه كسانی است كه می گویند آنچه در انبار ذهن انسان هست دو
بخش است: بخشی از آنها از همین درها و روزنه های حواس (چشم و گوش و شامّه
و لامسه و ذائقه و امثال اینها) آمده است و پاره ای از آنها قبلی است، یعنی قبل از
احساس در ذهن ما وجود دارد. آقای كانت این نظر دوم را انتخاب كرده و معتقد به
حقایق ماقبل تجربی است. این یك مقدمه.