در
کتابخانه
بازدید : 617729تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران
Expand 1اخلاق چیست؟ 1اخلاق چیست؟
Collapse 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی
Expand 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی
Expand 4نظریه وجدانی 4نظریه وجدانی
Expand 5نظریه زیبایی 5نظریه زیبایی
Expand 6نظریه پرستش 6نظریه پرستش
Expand 7اخلاق اسلامی 7اخلاق اسلامی
Expand 8خود و ناخود8خود و ناخود
Expand 9خودشناسی 9خودشناسی
Expand 10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر
Expand بخش دوم: تك سخنرانیهابخش دوم: تك سخنرانیها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
علیه السلام
داستانی است كه هم به امام حسن نسبت داده اند و هم به امام حسین، و این روایتی كه نقل می كنم درباره امام حسین علیه السلام است. مردی به نام عِصام بن المصطلق اهل شام، آمد در مسجد مدینه. مردی را دید با هیبت و جلال [1]، نظرش را جلب كرد، گفت: این كیست آنجا نشسته؟ معلوم می شود شخصیتی است. یك كسی گفت:

حسین بن علی بن ابی طالب [2]. تا شنید حسین پسر علی، گفت: قربةً الی اللّه بروم چند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 478
تا فحش آبدار به او بگویم. آمد و روبروی حضرت ایستاد و با كمال وقاحت تا می توانست حضرت امیر و خود حضرت را سبّ كرد و فحش داد كه: اسلام را شما خراب كردید، شما مردمی هستید منافق، و از این حرفها. امام نگاهی به او كرد. در چهره اش خواند كه او یك مرد اغفال شده است. همینكه حرفهایش تمام شد، فرمود:

اَمِنْ اَهْلِ الشّامِ اَنْتَ؟ آیا تو اهل شامی؟ گفت: بله. یك جمله بیشتر نگفت: شِنْشِنَةٌ اَعْرِفُها مِنْ اَخْزَمٍ [3](مَثَل است) می دانم، شامیها این جور هستند، بنابراین شما در شهر ما غریب هستی، مهمان ما هستی، بیا برویم منزل مهمان ما باش، تو را پذیرایی می كنیم، اگر آذوقه ات كم باشد آذوقه به تو می دهیم و. . . خود این مرد می گوید یكمرتبه حالتی به من دست داد، دوست داشتم زمین شكافته بشود به زمین فرو بروم.
یَزیدُ سَفاهَةً وَ اَزیدُ حِلْما
كَعودٍ زادَ فِی الاِْحْراقِ طیبا

[1] - . اینكه می گویم با هیبت و جلال، نه علی القاعده می گویم، بلكه تاریخ این جور می گوید. در زمان معاویه شخصی می خواست به شام بیاید. معاویه كه می خواست به او بگوید اگر در مدینه حسین بن علی را دیدی با او چه جور برخورد داشته باش، گفت: اگر رفتی در مسجد پیغمبر، دیدی مردی در نهایت جلالت و ابّهت نشسته و به فلان شكل هم نشسته، افرادی دور او را گرفته اند و چنان هیبتش آنها را گرفته است كه محسوس و محرز است، و این علامت و این علامت، او حسین بن علی است.
[2] - . اكنون سی سال است كه معاویه در شام علیه علی علیه السلام تبلیغ كرده و چه تبلیغهای دروغی! یعنی به عنوان بزرگترین دشمن اسلام، كه اساسا مردم شام به علی به صورت یك آدمی كه بویی از اسلام نبرده است نگاه می كردند.
یك وقتی یك شامی با یك كوفی در یك قهوه خانه بین راه- به اصطلاح امروز- سر یك مسئله نماز مباحثه می كردند. كوفی خواست بگوید كه حرف من درست است، گفت: آخر من علی را دیدم این جور نماز می خواند. شامی گفت: مگر علی نماز هم می خواند؟ ! این بدبخت ها، این شامیها تا این حد اغفال و گمراه شده بودند.
[3] - . منته الآمال، ج /1ص 209
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است