در
کتابخانه
بازدید : 617568تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران
Expand 1اخلاق چیست؟ 1اخلاق چیست؟
Collapse 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی
Expand 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی
Expand 4نظریه وجدانی 4نظریه وجدانی
Expand 5نظریه زیبایی 5نظریه زیبایی
Expand 6نظریه پرستش 6نظریه پرستش
Expand 7اخلاق اسلامی 7اخلاق اسلامی
Expand 8خود و ناخود8خود و ناخود
Expand 9خودشناسی 9خودشناسی
Expand 10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر
Expand بخش دوم: تك سخنرانیهابخش دوم: تك سخنرانیها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تعبیری دارد خواجه عبداللّه انصاری كه شاید از خودش تعریف كرده. به هرحال او مرد عارف وارسته ای بوده. می گوید: «بدی را بدی كردن سگساری است» . یك كسی به آدم، بدی می كند. انسان در مقابل بدی او بدی می كند. این، سگ رفتاری است، چون اگر سگی سگ دیگری را گاز بگیرد او هم گازش می گیرد. «و نیكی را نیكی كردن خركاری است» . یك كسی به آدم، نیكی می كند. انسان در مقابل نیكی او نیكی می كند. این هم كار مهمی نیست. نمی دانم دیده اید یا ندیده اید؛ هركس مثل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 476
من دهاتی باشد دیده: یك الاغ وقتی كه شانه یك الاغ دیگر را می خاراند، او هم فورا شانه او را می خاراند. اگر دید او شانه او را می خاراند كه از این خاراندن خوشش می آید، فورا شانه رفیقش را می خاراند. «بدی را نیكی كردن كار خواجه عبداللّه انصاری است» . حالا یك چهارمی هم دارد: و نیكی را بدی كردن كار ما مردم ایرانی است!
شعری است در دیوان منسوب به امیرالمؤمنین، می فرماید:
وَ ذی سَفَهٍ یُواجِهُنی بِجَهْلٍ
وَ اَكْرَهُ اَنْ اَكونَ لَهُ مُجیبا
«سفیه» نه معنایش دیوانه است، بلكه یعنی كسی كه رشد فكری ندارد. در این شعر اگر بجای سفیه كسی باشد كه رشد فكری و هدف داشته باشد، كار او جنبه اجتماعی پیدا می كند و دیگر جای گذشت نیست. وَ إِذا خاطَبَهُمُ اَلْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً [1]. امیرالمؤمنین چنین سخنی می خواهد بفرماید.
وَ ذی سَفَهٍ یُواجِهُنی بِجَهْلٍ بسا هست آدمهایی كه رشد فكری ندارند، با روی جهالت و نادانی خودشان با من روبرو می شوند، از من بدگویی می كنند، به من فحش می دهند، وَ اَكْرَهُ اَنْ اَكونَ لَهُ مُجیبا [و من كراهت دارم از اینكه پاسخ آنها را بدهم. ]
یَزیدُ سَفاهَةً وَ اَزیدُ حِلْما
كَعودٍ زادَ فِی الاِْحْراقِ طیبا [2]
خیلی اتفاق می افتد كه او بر سفاهت و جهالت و بدگویی خودش می افزاید، من بر حلم خودم می افزایم. مَثَل من مَثَل آن عودی است كه در آتش می اندازند؛ هرچه آتش بیشتر می سوزد، بیشتر بوی خوشش ظاهر می شود. غرض اینكه حلم نیز یك ارزش اخلاقی است. این شعر در مطوَّل است:
وَ لَقَدْ اَمُرُّ عَلَی اللَّئیمِ یَسُبُّنی
فَمَضَیْتُ ثَمَّةَ قُلْتُ لایَعْنینی
من بر بعضی اشخاص پست ناكس عبور می كنم (مرور می كنم) ، او فحش می دهد، می گویم مقصود او من نبودم.

[1] - . فرقان/63 [ترجمه: و هرگاه كه مردم نادان به آنها خطاب كنند، با سلامت نفس و زبان خوش جواب دهند. ]
[2] - . دیوان منسوب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام، ص 11
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است