حتی حیواناتی كه از یك نظر پلیدند، آن پلیدی منافات ندارد با ترحم به آنها. مثلاً
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 472
سگ به دلیل میكروبی كه در لعاب دهانش یا در همه بدنش هست می گوییم پلید
است؛ یعنی با او مانند شیئی كه دارای یك میكروب خطرناك است رفتار می كنیم.
این منافات ندارد با اینكه در عین حال این حیوان قابل ترحم باشد، و هست. انسان
حیوان گرسنه یا تشنه ای می بیند. یك نفر ممكن است بی تفاوت باشد، یك نفر دیگر
او را تیمار می كند. در حدیث است كه مردی در بیابان می گذشت. سگی را دید كه از
شدت تشنگی زبانش را به خاكهای نمناك می مالد. در آنجا چاه آبی بود. خُفّ
خودش را- یعنی كفش خودش را- به دستار یا شالی بست، فرستاد داخل چاه و از
آن آب كشید و بعد ظاهرا با دست خودش به این حیوان آب داد و او را سیراب كرد
و از مرگ نجات داد. وحی رسید به پیغمبر زمانش كه خدا كار این انسان را شكر
كرد، یعنی قدر این كار را دانست (یعنی این كار نزد خدا قدر دارد) : شَكَرَ اللّهُ لَهُ وَ
اَدْخَلَهُ الْجَ- نَّةَ خدا قدر كار این شخص را شناخت یعنی عملاً شناخت، به این معنی كه
به او پاداش داد، او را به بهشت برد. همین حدیث است كه سعدی در بوستان آورده:
یكی در بیابان سگی تشنه یافت
برون از رمق در حیاتش نیافت
سعدی می گوید «كُلَه دلو كرد» ولی حدیث می گوید كفش خودش را دلو كرد.
كُلَه دلو كرد آن پسندیده كیش
چو حبل اندر آن بست دستار خویش
[1]به خدمت میان بست و بازو گشادسگ ناتوان را دمی آب داد
خبر داد پیغمبر از حال مردكه داور گناهان او عفو كرد
رمز مطلب در كجاست كه این كار نزد خدا و خلق خدا ارزش دارد؟