دانش و كار دو بال و دو بازوی بشر برای رسیدن به سعادت است. دانش حق
عمومی و كار وظیفه عمومی است، بلكه هر یك از ایندو هم حق عمومی است و هم
وظیفه عمومی. اسلام درباره دانش می گوید فریضه است، كه بر هر مسلمانی فرض
است. درباره كار می گوید: «نصیب هر كس تنها همان است كه سعی و كوشش كرده
است. »
[1]پس شعار اسلام این است: دانش برای همه و كار برای همه. ما به حكم
اسلام، هم باید دانش را مقدس و محترم بشماریم و هم كار را؛ باید ایندو را توأما
بخواهیم، زیرا علم بدون كار درخت بدون میوه است و كار بدون علم تلاش بیهوده
است. علم چراغ است و كار حركت. چراغ هنگامی مفید است كه شخص بخواهد در
شب با او حركت كند. حركت نیز هنگامی به مقصد می رسد كه چراغ باشد و آدمی
راه را از بیراهه تمیز بدهد. پس چه سود كه یك نفر چراغ داشته باشد اما در
گوشه ای بنشیند و یك نفر دیگر بی چراغ آهنگ راه رفتن كند.
مطابق دستور اسلام كه دانش و كار حق همه و وظیفه همه است، نباید بین
دانش و كار جدایی بیفتد و برخی طبقه عالمه را تشكیل دهند و برخی طبقه عامله
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 430
را. هر كسی در هر طبقه هست باید كار مشروع داشته باشد و به آن كار خود دانا و
بصیر بوده باشد. در میان همكاریها و تفاهمها و دست به دست هم دادن ها هیچ كدام
مانند همكاری دانش و كار نیست كه علم و عمل، دانش و كار به كمك یكدیگر
برخیزند و دست یكدیگر را بفشارند. از قاضی و معلم و سیاستمدار گرفته تا
كشاورز و كارگر معدن و كارگر كارخانه و تاجر و كاسب باید با اسلوب صحیح
علمی به كار خود آشنا بوده باشد. ثمره این همكاری، افزایش محصول كار و بالا
رفتن ارزش آن است.
در دوره های قبل از اسلام، تاریخْ اجتماعاتی را نشان می دهد كه در آن
اجتماعات بین دانش و كار جدایی بوده. آن اجتماعات از طبقات دربسته تشكیل
می شده، یعنی افراد هیچ طبقه ای از طبقات كشاورز و صنعتگر و تاجر و سپاهی و
اداری و روحانی حق ورود در طبقه دیگر را نداشته اند. جز طبقه روحانی و اولیاء
امور كشور كسی حق درس خواندن و دانش جویی نداشته است. كسانی كه مغزشان
كم و بیش با دانش آشنا بود بازویشان با كار آشنا نبود، كسانی كه بازویشان با كار
آشنا بود مغزشان از دانش بی خبر بود. كار وظیفه طبقات پایین و علم حق طبقات
بالا بود. اسلام با شعار «علم برای همه و كار برای همه» این آیین را منسوخ كرد، اما
طولی نكشید كه مسلمانان دستور اسلام را فراموش كردند و بین دانش و كار جدایی
انداختند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 431
[1] - . نجم/39: وَ أنْ لَیْسَ لِلاِْنْسانِ اِلاّ ما سَعی.