پیغمبر بزرگوار ما خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می باشد. نسبت آن
حضرت به ابراهیم خلیل می رسد. نام پدرش عبداللّه است. عبداللّه در آغاز جوانی كه
تازه با آمنه دختر وهب ازدواج كرده بود، هنگام مسافرت از مكه به شام در بین راه
درگذشت. حضرت رسول هنگام فوت پدر در رحم مادر بود. پس از تولد آن
حضرت، جدش عبدالمطّلب تا زنده بود عهده دار وی بود.
از كودكی آثار هوش و ذكاوت فوق العاده و علائم نجابت و اصالت از آن
حضرت هویدا بود. همه او را به امانت و راستی و درستی و هوشمندی می شناختند
و او را محمد امین لقب داده بودند.
مردم مكه در آن وقت بت پرست و تجارت پیشه و عیّاش بودند، بسیار جاهل و
نادان و مغرور بودند، انواع مفاسد اخلاق از شراب و قمار و رباخواری و ستم به
زیردستان و تشكیل اماكن فساد در میان آنها رایج و شایع بود. رسول اكرم از همان
آغاز جوانی به عادات و اعمال مكّیان و سایر اعراب با نفرت و انزجار می نگریست
و از آنها كناره می گرفت. هرگز در كارهای سبك و آمیخته به سبكسری قوم خود
شركت نكرد. هرگز به مجالس لهو و لعب آنها پا نگذاشت. چیزهایی را كه آنها مایه
فخر و مباهات و خودنمایی می شمردند، او حقیر و ناچیز می شمرد. هیچ گاه به بتی از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 417
بتها كه عموم مردم آنها را می پرستیدند، اعتنا نكرد. از كودكی با عقل روشن و ضمیر
صافی خویش خدای خود را شناخته بود و از روی خلوص او را عبادت می كرد.
مكانی را در دامن كوهی به نام كوه «حِراء» برای خلوت و عبادت انتخاب كرده بود و
به آنجا می رفت و به عبادت و اندیشه می پرداخت، تا آنكه در سن چهل سالگی
آماده قبول رسالت شد و به پیغمبری مبعوث گشت و از آن پس به ارشاد و هدایت
مردم پرداخت.
رسول اكرم «اُمّی» یعنی «استاد ندیده» بود، در همه عمر به مكتب و مدرسه ای
نرفت و نزد معلمی از معلمان بشر درس نخواند. تا آخر عمر نه خط نوشت و نه كتابی
خواند، اما چنان صفای قلبی پیدا كرد كه خداوند متعال قرآن را به او وحی كرد و او
خودش معلم بشر شد و مردم را به علم و حكمت و خواندن و نوشتن تشویق و تأكید
كرد.
مردم جزیره العرب از فرهنگ و تمدن و قانون و حكومت و مقررات بی بهره
بودند و در حال توحّش به سر می بردند. در میان آنها مدرسه و مكتب و تألیف و
تعلیم و كتاب و معلم وجود نداشت. اشخاصی كه می توانستند بخوانند یا بنویسند
بسیار اندك و انگشت شمار بودند. معلومات آنها عبارت بود از یك عده حكایتها و
افسانه ها درباره بتهایی كه می پرستیدند یا درباره جنگها و قتل و غارت هایی كه
خودشان یا پدرانشان كرده بودند. بزرگترین اثر فرهنگی آنها عبارت بود از یك
سلسله اشعار كه مضمون آنها از حدود وصف شراب و معشوق و اسب و شتر و نیزه
و شمشیر و افتخار به آباء و اجداد و یادآوری قتل و غارت ها تجاوز نمی كرد. در
میان چنین قومی خداوند پیغمبر اكرم را مبعوث فرمود و به او قرآنی نازل كرد
مشتمل بر حكمتها و موعظه های عالی و قصه های عبرت انگیز و یك سلسله قوانین
متقن حقوقی و جزایی و یك رشته دستورهای متین اخلاقی و اجتماعی و قسمتی
عظیم معارف الهی در باب توحید و معاد و غیره. مردم جزیره العرب بكلی از این
حقایق بی بهره بودند و این خود معجزه روشن خاتم الانبیاء به شمار می رود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 418