در
کتابخانه
بازدید : 422966تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
خداشناسی، مبنای انسانیت
خداشناسی، پایه و اساس دین
دین، پشتوانه ی سعادت
بردگان و آزادگان
یاد خدا، تنها مایه ی آرامش جان
دین، یگانه رام كننده ی نفس امّاره
راه سعادت
اركان سعادت بشر
ایمان و عمل صالح
خواری معصیت و عزت طاعت
ارزش سرمایه ی عمر
دنیا، مزرعه ی آخرت
انسان، مربی خود
محاسبه ی نفس
ظلم به نفس
توبه
استغناء و بی نیازی، حافظ كرامت آدمی
ساده زیستی و پرهیز از تكلّف
حق و تكلیف
خصوصیات حق از نظر علی علیه السلام
دشمنان عقل
تقوا و روشن بینی
روحیه ی سالم
آرزوهای دراز
مرگ در نظر مردان خدا
سرمایه ی خُلق نیك
قلب سلیم
تأثیر كار در تهذیب اخلاق
لزوم همگامی كار و دانش
صبر و ظفر
اختیار، امتیاز بزرگ انسان
نعمت زبان و نطق
تأثیر عمل در هدایت بشر
روح اجتماعی مؤمن
رعایت جنبه های معنوی و اخلاقی در انفاق
فقر روحی و فكری
فقر معنوی
تعصب باطل
خطر تحریف در اسناد دینی
تأثیر گناه و معاشرت با بدان در سیاه دلی
تعارفهای دروغین
Collapse نظر دین درباره ی دنیا نظر دین درباره ی دنیا
حقیقت زهد
حقوق مردم بر یكدیگر
دوران خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
تربیت علی علیه السلام- مقام نهج البلاغه
روش سیاسی علی علیه السلام
موجبات كاهش تأثیر تعلیمات دین
موجبات كاهش تأثیر تعلیمات دین
راه نیل به آسایش
غریزه فضیلت دوستی و كمال پرستی
ثمرات تعلیمات و قیامهای رجال دین
اغتنام فرصتها
[تكوین پایه های اعمال انسان به وسیله تربیت ]
توسعه فكر، پایه اول تربیت
Expand اثر انحراف فكری در توحید اثر انحراف فكری در توحید
استقلال فكر
حكومت عقل
فطریات بشر
خاندان نبوت و رسالت، حافظ اسلام
هدایت قلب
معرفت دنیای درون
[نهضت حسینی، معرّف دستور موقعیت شناسی اسلام ]
تأثیر روحیه در عمل
آنچه بر مردمی وارد می شود متناسب با روحیات آنهاست
هر چیز، ظاهری دارد و باطنی
ظهور هدایت بعد از ضلالت
Expand عشق الهی عشق الهی
آلایش و بی آلایشی در عقل و فكر
آثار به هم خوردن تعادل اجتماع
حسد
مالكیت نفس و تسلط بر خویشتن
غذای روح
توبه و انابه
خالق جهان و جهانیان
آثار ایمان به خدا
مأموریت پیغمبران خدا
پیغمبر اسلام
علی بن ابی طالب
فریضه علم
Expand كار در اسلام كار در اسلام
انسان به كسب اخلاق خوب نیازمند است
علل مفاسد اخلاق
قدرشناسی وقت و زمان
نظم و مهارت در استفاده از وقت و نیرو
نماز
روزه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آن چیزی كه از قرآن كریم استفاده می شود این نیست كه اساساً علاقه و محبت به كائنات بد است، و راه چاره هم این تعیین نشده كه علایق و محبتها را باید سركوب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 217
كرد. آن مطلب، مطلب دیگری است و راه چاره هم غیر این است.

آنچه قرآن آن را مذموم می شمارد علاقه به معنی بسته بودن و دلخوش بودن و قانع بودن و رضایت دادن به امور مادی دنیوی است. قرآن می فرماید:

اَلْمالُ وَ اَلْبَنُونَ زِینَةُ اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ اَلْباقِیاتُ اَلصّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً [1].

یعنی ثروت و فرزندان مایه ی رونق زندگی همین دنیاست و اما اعمال صالح كه باقی می مانند از نظر پاداش الهی و از نظر اینكه انسان آنها را هدف و ایده آل قرار دهد بهترند.

پس سخن در هدف و ایده آل و كمال مطلوب است.

قرآن كریم اهل دنیا را این طور وصف می كند:

اَلَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ اِطْمَأَنُّوا بِها وَ اَلَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ [2].

آنهایی كه امیدوار به ملاقات ما نیستند و رضایت داده اند به زندگی دنیا و به آن آرام گرفته اند و آنها كه از آیات ما غافلند.

در این آیه سخن از مذموم بودن و رضایت دادن و قانع شدن و آرام گرفتن به مادیات است. این، وصف اهل دنیاست به معنای مذموم آن.

یا می فرماید:

فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلّی عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ اَلْحَیاةَ اَلدُّنْیا. `ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ اَلْعِلْمِ [3].

یعنی رو بگردان از آنها كه به قرآن پشت كرده اند و جز زندگی دنیا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 218
نمی خواهند و حد علمی و سطح فكری آنها همین قدر است.

باز هم سخن درباره ی افرادی است كه جز دنیا هدف و مطلوبی ندارند و سطح فكرشان از مادیات بالاتر نیست.

یا می فرماید:

زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ اَلشَّهَواتِ مِنَ اَلنِّساءِ وَ اَلْبَنِینَ وَ اَلْقَناطِیرِ اَلْمُقَنْطَرَةِ مِنَ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّةِ وَ اَلْخَیْلِ اَلْمُسَوَّمَةِ وَ اَلْأَنْعامِ وَ اَلْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ اَللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ اَلْمَآبِ [4].

علاقه به شهوات از قبیل زن و فرزندان و طلا و نقره و اسبان عالی و چهارپایان و كشت و زرع در نظر اینها جلوه كرده است؛ اینها كالای دنیاست و عاقبت نیك با خداست.

در این آیه نیز سخن از صِرف میل و رغبت طبیعی نیست؛ سخن در این است كه محبت به مظاهر شهوت در نظر بعضی از مردم زینت داده شده و بزرگتر و زیباتر از آنچه كه هست جلوه داده شده و افراد را به خود مشغول و مفتون كرده است و به صورت كمال مطلوب درآمده است.

یا می فرماید:

أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ اَلدُّنْیا مِنَ اَلْآخِرَةِ فَما مَتاعُ اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا فِی اَلْآخِرَةِ إِلاّ قَلِیلٌ [5].

آیا به دنیا به عوض آخرت رضایت داده اید؟ دنیا نسبت به آخرت جز اندكی نیست.

همه ی اینها انتقاد از دلخوشی و رضایت و قناعت به علایق دنیوی است.

فرق است بین علاقه به مال و فرزند و سایر شئون زندگی دنیاوی و بین قانع
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 219
بودن و رضایت دادن و غایت آمال قرار دادن اینها. وقتی كه نقطه ی هدف، جلوگیری از انحصار و محدود شدن بشر به علایق مادی باشد، راه چاره سركوب كردن و قطع و بریدن علایق طبیعی مادی و منهدم كردن این نیروها نیست، بلكه راه چاره آزاد كردن و به كار انداختن یك سلسله علایق دیگری است در بشر كه آنها بعد از علایق جسمی پیدا می شوند و احتیاج به تحریك و احیا دارند.

پس در حقیقت تعلیمات دینی برای بیدار كردن شعورهای عالیتری در انسان است و آن شعورها در غریزه و فطرت بشر هستند، و چون عالیترند و از مقام عالی انسان سرچشمه می گیرند دیرتر بیدار می شوند و احتیاج به تحریك و احیا و بیدار كردن دارند. آن شعورها مربوط به معنویات است.

هر علاقه ای چشمه ای است از روح انسان كه باز می شود و جاری می گردد.

مقصود دین، بستن چشمه های محسوس مادی نیست؛ مقصود باز كردن و كوشش برای جاری ساختن چشمه های دیگر است، یعنی چشمه های معنویات. و یا به عبارت دیگر هدف، محدود كردن و كم كردن نیروهای محسوس از آن مقدار كه در متن خلقت به دست حكمت پروردگار آفریده شده نیست، بلكه هدف آزاد كردن یك سلسله نیروهای معنوی است كه احتیاج به آزاد شدن دارد. با یك مثال ساده مطلب را توضیح می دهیم:

انسان فرزندی دارد و او را به مدرسه می فرستد. وقتی كه می بیند آن بچه تمام علاقه و همتش به بازی و شكم خوارگی است ناراحت می شود و او را مورد عتاب قرار می دهد، او را بازیگوش و شكم خواره می خواند و با این عناوین او را ملامت می كند، زیرا میل دارد كه در آن بچه علاقه به درس و كتاب و خواندن و نوشتن پیدا بشود. این علایق طبعاً از علاقه به بازی و خوراك دیرتر در بچه پیدا می شود، بعلاوه احتیاج دارد به تحریك و تشویق. غریزه ی علم در هر بشری هست، در عین حال باید آن را تحریك كرد.

ولی این دلیل نیست كه پدر می خواهد فرزندش اساساً رغبتی به بازی و رغبتی به غذا و استراحت نداشته باشد. اگر روزی احساس كند كه میل به بازی یا به غذا از بچه سلب شده فوق العاده ناراحت می شود و آن را دلیل بر یك نوع بیماری می گیرد و به طبیب مراجعه می كند، زیرا می داند بچه ی سالم در عین حال كه باید به مدرسه و كتاب علاقه داشته باشد باید نشاط داشته باشد و به موقع بازی كند، به موقع غذا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 220
بخورد. پس وقتی كه پدر فرزند را به عنوان بازیگوش یا شكمو ملامت می كند، در حقیقت از حصر و انحصار علاقه ی او به بازی یا خوردن نالان است.
[1] . كهف/46
[2] . یونس/7
[3] . نجم/29 و 30
[4] . آل عمران/14
[5] . توبه/38
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است