از قضا تدریجاً جانب تفسیر دوم چربیده، مواعظ و نصایحی كه تدریجاً به شعر یا
نثر در این زمینه پیدا شده غالباً به شكل دوم است و اثر تخدیر و بی حس كردن را
دارد و این دو علت دارد: یكی نفوذ برخی افكار و فلسفه هایی كه پیش از اسلام بوده
و مبتنی است بر بدبینی به هستی و جهان و گردش روزگار و بر شرّیت آنچه در این
جهان است، كه در اثر اختلاط ملتهای اسلامی در میان مسلمین شایع شده است.
دیگر حوادث تاریخی ناگوار و علل اجتماعی خاصی كه در طول چهارده قرن در
محیط اسلامی رخ داد و طبعاً مولّد بدبینی و بی علاقگی و شیوع فلسفه های مبنی بر
بدبینی گردیده است.
حالا مستقیماً باید ببینیم منطق قرآن در این زمینه چیست. آیا می توان همین
فلسفه ی بدبینی را از قرآن استخراج كرد یا اینكه در قرآن چنین مطلبی یافت
نمی شود؟