در
کتابخانه
بازدید : 67965تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
گروهی از فلاسفه را «كلبیون» می خوانند. این كلمه جمع «كلبی» و كلبی منسوب به كلب به معنی سگ است. این نام به مناسبتی به آنها داده شده كه عن قریب توضیح خواهیم داد.

سردسته ی كلبیها مردی است به نام «دیوگنس» یا «دیوژن» كه در كتب عربی از او به «دیوجانس» تعبیر می شود. این مكتب بیشتر به نام او شهرت دارد. ولی دیوژن استادی دارد به نام «انتیس تنس» كه شاگرد سقراط بوده است. می گویند:

او تا پس از مرگ سقراط در محفل اشرافی شاگردان وی بسر می برد. . . اما چون سالهای جوانی را پشت سر گذاشت. . . دیگر جز خوبی صاف و ساده، هیچ چیز را نمی پذیرفت. با كارگران محشور شد و جامه ی آنان را به تن كرد.

به زبانی كه مردم درس نخوانده نیز بفهمند، در كوی و برزن به موعظه پرداخت. فلسفه های دقیق در نظرش بی ارزش بود. به بازگشت به طبیعت اعتقاد داشت و در این اعتقاد افراط می كرد. می گفت باید نه دولت وجود داشته باشد، نه مالكیت خصوصی، نه زناشویی، نه دین. . . می گفت: ترجیح
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 49
می دهم مجنون باشم و عیّاش نباشم [1] دیوژن شاگرد انتیس تنس است. معتقد بود كه از تمدن باید فرار كرد و در حقیقت می خواست در شیوه و روش زندگی مانند حیوانات زندگی كند، و درباره ی او نوشته اند كه «برآن شد كه همچون سگ زندگی كند» [2]. لغت «كلبی» اولین بار بر او اطلاق شد.

فلسفه ی كلبیان براساس شرّیت نسبی موجودات، یعنی براساس زیانبار بودن آنها برای انسان است. سعادت انسان را هرچه بیشتر در رهایی و آزادی و استغنای انسان از متاع دنیا می دانستند. فضیلت را تنها در یك چیز می دانستند و آن غنای نفس است، ولی غنای نفس را در این می دانستند كه عملاً هم انسان خود را از كالاهای این جهان دور نگه دارد و جهان را عملاً رها سازد. در حقیقت شعار آنها را باید در این مصراع ناصرخسرو جست: رهاییت باید، رها كن جهان را.

متقدّمان از كلبیان از قبیل انتیس تنس و دیوژن اگرچه سادگی و بی نیازی را توصیه می كردند، درستكاری را كنار ننهاده بودند، ولی متأخّران آنها نسبت به همه چیز لاقید و سهل انگار شده بودند حتی اصول درستكاری. بی اعتنایی به همه ی انسانها و همه ی اصول و همه ی عواطف را داخل در مفهوم استغنا و آزادگی كرده بودند.

از مردم قرض می گرفتند و نمی دادند. با زبان، مردم را آزار می دادند. لهذا تدریجاً كلمه ی «كلبی» مفهوم سگ منشی به خود گرفت.

كلبیان روش اخلاقی و در حقیقت حكمت عملی خود را از سادگی آغاز كردند و تدریجاً به بی غمی و بی عاطفگی و متأثر نشدن در غم خویشان و دوستان كشید و بالاخره به رفتاری ددمنشانه در مورد دیگران منتهی شد.

در جوهر اخلاق كلبی تا آنجا كه به استغنای نفس مربوط می شود، عنصری درست می توان یافت. ولی آنجا كه به نام استغنای نفس، عواطف و احساسات لطیف انسانی نفی می شود و كم كم رفتارهای ضد عاطفی مجاز شمرده می شود و آنجا كه از استغنای نفس به عنوان گریز از جامعه و مبارزه با تمدن تعبیر می شود، مسلّماً
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 50
عناصری نادرست در این مكتب راه یافته است.

مجموعاً فلسفه هایی از قبیل فلسفه ی اخلاقی كلبی در هر جامعه جای ج رخنه كند، مسلّماً لطمه ی عظیم وارد می آورد.
[1] . همان، ص 452
[2] . همان، ص 453
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است