در
کتابخانه
بازدید : 190893تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدمه: نظری به اقتصاد اسلامی مقدمه: نظری به اقتصاد اسلامی
Collapse تعریف اقتصاد و مفاهیم اقتصادی تعریف اقتصاد و مفاهیم اقتصادی
ثروت یا مال
Expand مالكیت از نظر فلسفی مالكیت از نظر فلسفی
Expand ارزش اضافی ارزش اضافی
Expand سرمایه داری و سوسیالیسم از دیدگاه اسلام سرمایه داری و سوسیالیسم از دیدگاه اسلام
شركت از نظر فقه اسلام
Expand رساله های اقتصادی رساله های اقتصادی
Expand یادداشت اسلام و اقتصادنظری به نظام اقتصادی اسلام یادداشت اسلام و اقتصادنظری به نظام اقتصادی اسلام
قرآن و اقتصاد
پول و مال
یادداشت نظری به نظام اقتصادی اسلام
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
انسان برای بقا و حیات خود احتیاج دارد به چیزهایی از قبیل غذا و لباس و مسكن كه «وسائل معاش» نامیده می شوند. انسان به غیر این امور نیز احتیاج دارد، از قبیل احتیاجات خانوادگی، یعنی زن و فرزند، احتیاجات فرهنگی، احتیاجات معنوی و دینی، احتیاجات سیاسی، یعنی حكومت و آنچه مربوط به شئون حكومت است، و احتیاجات اجتماعی از قبیل قضاوت [1]. در میان احتیاجات انسان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 412
اوّلی ترین آنها احتیاجات اقتصادی است، یعنی اموری كه انسان در حیات و بقای شخصی خود به آنها نیازمند است و بدون آنها قادر به ادامه حیات نیست [2]. .

اگر فرض كنیم زمانی بوده است كه انسان تنها زندگی می كرده است یعنی هیچ گونه اشتراك مساعی میان افراد نبوده است (نه اینكه حتی گلّه وار نیز زندگی نمی كرده است) ، هركس خودش شخصاً مایحتاج زندگی خود را تهیه می كرده و به مصرف می رسانیده است، در آن زمان اقتصاد موضوع نداشته است، همان طوری كه یك گلّه آهو با هم چرا می كنند ولی هیچ گونه روابطی كه بتوان نام آنها را روابط اجتماعی یا اقتصادی نهاد در میان آنها وجود ندارد. ولی از آن زمان كه اشتراك مساعی و تقسیم كار و وظایف در میان افراد به وجود آمده است ولو در ساده ترین شكلهایش- یعنی در حوزه خانوادگی كه رئیس خانواده مدیریت این اجتماع كوچك را به عهده داشته است- خواه ناخواه روابط اجتماعی و مناسبات اجتماعی میان افراد برقرار شده و قهراً پای تقسیم وسائل معاش نیز به میان آمده است، یعنی میان افراد روابط ساده اقتصادی نیز برقرار شده است، خواه آنكه وسائل معاش را با كار ایجاد كرده باشند، یعنی «تولید» صورت گرفته باشد، و یا صرفاً به صورت آماده ای از طبیعت حیازت كرده باشند مثل اینكه ماهی را از آب و میوه را از درخت گرفته باشند، و خواه آنكه تقسیم مایحتاج به صورت متساوی صورت گرفته باشد یا متفاوت، یعنی آن كه قویتر و كارآمدتر بوده سهم و نصیب بیشتری داشته است. پس روابط اقتصادی هنگامی وجود پیدا می كند كه میان افراد روابط اجتماعی برقرار شود، یعنی اشتراك مساعی و تقسیم كار و وظیفه وجود پیدا كند و به واسطه محدود بودن امور معاشی احتیاج به تقسیم و توزیع پیدا شود؛ یعنی اگر فرض كنیم كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 413
انسانها به واسطه احتیاجات خانوادگی و سیاسی و فرهنگی ناچار به زندگی اجتماعی باشند ولی وسائل معاشی آنقدر وافر باشد كه همه چیز مانند هوا- كه در عین اینكه ضروری ترین وسائل حیاتی است در اختیار همه است- در اختیار همه باشد پای تقسیم و توزیع به میان نمی آید و قهراً روابط خاص اقتصادی یعنی مالكیت فردی یا اشتراكی، حق، اولویت و غیره در میان آنها برقرار نخواهد شد [3].

روابط اقتصادی مانند سایر روابط اجتماعی امور قراردادی است. در روابط اجتماعی مفاهیمی از قبیل ریاست و مرئوسیت و زوجیت و وجوب اطاعت و غیره به میان می آید، و در روابط خاص اقتصادی مفاهیمی از قبیل مالكیت و مملوكیت و حق و مبادله و غیره به میان می آید؛ یعنی همینكه اشتراك مساعی و تقسیم كار ضرورت پیدا كرد، یك سلسله اعتبارات و مفاهیم اعتباری و قانونی ضرورت پیدا می كند. آن سلسله از مفاهیم اعتباری كه مربوط است به تولید و تقسیم و توزیع ثروت و وسائل معاش «روابط اقتصادی» نامیده می شود.
[1] به نظر می رسد در تعریف امور اقتصادی و تمیّز آنها از غیر آنها كافی نیست كه گفته شود «احتیاجات مادی در مقابل احتیاجات معنوی» زیرا گذشته از اینكه تعیین مرز میان مادی و معنوی خالی از اشكال نیست، احتیاجات جنسی و زناشویی مادی است و نه اقتصادی. ظاهراً امور اقتصادی اموری است كه رابطه بشر با آنها رابطه مالكیت است و اجتماع به او اجازه مبادله می دهد. تنها مالكیت به معنی اختصاص و استفاده ی حداكثر منفعت هم كافی نیست در تعریف، زیرا مالكیت زن و مالكیت مقام گاهی به این حد می رسد ولی نمی توان [آن را] جزء مسائل اقتصادی به شمار آورد، همچنانكه صرف تأثیر پول ولو به طور غیر مستقیم نیز كافی نیست. مثلاً یك پولدار به واسطه پول زیباترین زنان را در اختیار می گیرد. «اوناسیس» «ژاكلین» را به یك معنی می خرد. یهودیان آمریكا رؤسای جمهوری را می خرند؛ و برعكس، یك خوشگل و یا صاحب یك زن خوشگل آراء بیشتری می آورد و احیاناً ثروت بیشتری تصاحب می كند. ممكن است گفته شود كه ملاك اموری است كه تولید و توزیع می شوند. جواب این است كه بسیاری از ثروتها تولید انسان نیست، مثل معادن زیرزمینی و حیوانات دریایی و شكاری. و بعلاوه تولید در غیر مورد ثروت هم صادق است. تولید پسر و دختر از نظر احتیاجات زناشویی بشر تولید است و باید هم توزیع بشود. ممكن است گفته شود اگر ملاك مبادله باشد پس در كشورهای اشتراكی اقتصاد وجود ندارد. جواب این است كه در این اجتماعات همه مالكند و همه شریكند و ثروت قابلیت مبادله دارد ولی میان اجتماع و طرف دیگر كه فرضاً فرد یا اجتماع دیگر است؛ و فرضاً همه افراد بشر یك جامعه اشتراكی را به وجود آورند باز قابلیت مبادله از میان نمی رود. و البته- همان طور كه در متن گفته ایم- اقتصاد فرع بر نوعی رابطه اجتماعی از لحاظ امر اقتصادی است.
[2] به نظر می رسد كه این تعریف نه جامع است، زیرا برخی ثروتها از لوازم حیات و بقای شخص نیست؛ و نه مانع است، زیرا جنس مخالف و همچنین زندگی اجتماعی از شرایط بقا و حیات شخص است.
[3] و می توان گفت بازگشت عدم وفور به اصل لزوم كار است، یعنی همین قدر كه گفته شد «وظیفه و كار» خود به خود مستلزم عدم وفور طبیعی است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است