در
کتابخانه
بازدید : 197752تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: اصول فقه بخش اول: اصول فقه
Collapse بخش دوم: فقه بخش دوم: فقه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
از آنچه به طور اجمال در این چند درس بحث كردیم معلوم شد كه در فقه مسائل بسیار متنوعی مطرح می شود به طوری كه اگر خود آن مسائل را فی حد ذاتها بخواهیم مطالعه كنیم گاهی میان آنها كمتر شباهتی نمی بینیم. هیچ علمی مانند فقه مسائل مختلف الماهیه ای را در بر نگرفته است. مثلاً اگر عمل نماز یا روزه یا اعتكاف را با بیع و اجاره یا اطعمه و اشربه و یا قصاص و دیه مقایسه كنیم كمترین شباهتی میان آنها نمی یابیم، هریك از آنها یك مقوله كار از مقولات مختلف كارهای آدمی است. اگر بخواهیم مجموع آنچه در ابواب مختلفه فقهی مطرح است مورد مطالعه قرار دهیم خواهیم دید كه چگونه هر قسمتی به جنبه ای از جنبه های حیات بشری تعلق دارد.

برخی موضوعات فقهی صرفاً در زمینه انجام بعضی وظایف فطری مربوط به پرستش است كه یك تجلی از تجلیات فطری روان آدمی است، یعنی یك سلسله آداب و مقررات است در زمینه این تمایل فطری، و در حقیقت مربوط است به تنظیم علاقه پرستش میان مخلوق و خالق خودش. نماز، روزه، اعتكاف از این قبیل است.

برخی مربوط است به خدمات و تعاونها، و اسلام عنایت خاص دارد كه این گونه كارها كه یك سلسله كارهای اجتماعی است توأم با روح پرستش باشد مانند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 120
زكات، خمس. و از این قبیل است مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی از قبیل جهاد، امر به معروف و نهی از منكر، سَبق و رِمایه. بعضی مربوط است به رابطه انسان با نفس خودش از قبیل وجوب حفظ نفس، حرمت اضرار به نفس، حرمت خودكشی، حرمت عزوبت (در بعضی موارد) . بعضی مربوط است به شرایط بهره مندی انسان از مواهب طبیعی و حدود آن كه صرفاً در روابط انسان با طبیعت خلاصه می شود.

اطعمه و اشربه، صید و ذباحه و حتی احكام البسه و امكنه و احكام ظروف و اوانی از این نوع است.

بعضی دیگر مربوط است به روابط انسان با طبیعت و مواهب طبیعی از یك طرف و انسانهای دیگر ذی استحقاق مانند او از طرف دیگر، و در حقیقت مربوط است به اولویتهای افراد نسبت به افراد دیگر در بهره مندی از مواهب طبیعی، یعنی مربوط است به مالكیتهای ابتدائی و بلاعوض از قبیل احیاء موات، زراعت، ارث، تملك محصول كار خود و امثال اینها. و بعضی مربوط است به نقل و انتقالهای اقتصادی مانند بیع، اجاره، جُعاله، هبه و صلح و غیره. و بعضی به حقوق خانوادگی مانند نكاح، طلاق، ظِهار، ایلاء، لِعان. برخی به حقوق قضائی مانند قضاء، شهادات، اقرار.

برخی مربوط است به حقوق جزائی و جنائی مانند حدود، تعزیرات، قصاص و دیات. برخی مربوط است به ضمانات مانند غصب، حواله و غیره. و برخی مربوط است به شركتهای میان سرمایه و سرمایه یا میان سرمایه و كار مانند شركت مضاربه، مزارعه، مساقات. برخی دارای چند جنبه است مانند حج كه هم عبادت است و هم تعاون است و هم كنگره اجتماعی. یا سبق و رمایه كه از نظر شرطبندی، مالی است و به امور مالی و روابط اقتصادی مربوط است و از نظر اینكه هدف تمرین عملیات سربازی است به مسئولیتهای اجتماعی و سیاسی مربوط می شود.

البته واضح است كه همه این كارهای متنوع جزء یك دستگاه و یك منظومه است و در یك هدف نهایی كه سعادت آدمی است اشتراك دارند. اما می دانیم كه این اندازه وجه اشتراك در میان مسائل علوم مختلف هم هست. مسائل علوم قضائی و سیاسی و علوم اقتصادی و علوم روانی و اجتماعی همه در این كلی شركت دارند و همه علوم مختلف و متنوع بشر از نظر تأثیرشان در سعادت بشر منظومه واحدی را تشكیل می دهند.

اینجا قهراً این پرسش پیش می آید كه آیا فقه واقعاً یك علم نیست بلكه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 121
چندین علم است؟ خصوصاً با توجه به اینكه مسائلی كه فقه در حوزه خود طرح كرده و در زیر یك چتر قرار داده است امروز علوم مختلف خوانده می شوند و احیاناً مبادی تحقیق و متد تحقیق در آنها نیز با یكدیگر مختلف و متفاوت است.

پاسخ این است كه فقه یك علم است نه چندین علم. با اینكه اگر مسائلی كه فقه در زیر چتر خود قرار داده است اگر بنا شود با مبدأ استدلالی و تجربی مورد تحقیق قرار گیرد علوم مختلفی را تشكیل می دهد ولی نظر به اینكه فقه از زاویه خاص به این مسائل می نگرد همه در حوزه علم واحد قرار می گیرند.

توضیح اینكه فقه به این مسائل تنها از این زاویه می نگرد كه برای افراد بشر در شریعت اسلامی درباره همه اینها مقرراتی از نظر روایی و ناروایی و از نظر درستی و نادرستی و امثال اینها وضع شده است و این مقررات را وسیله كتاب و یا سنت و یا اجماع و یا عقل می توان به دست آورد. از نظر فقیه، اختلافات ماهوی آن موضوعات كه برخی طبیعت روانی فردی دارد و برخی طبیعت اجتماعی، برخی طبیعت قضائی دارد و برخی طبیعت اقتصادی و غیره، مطرح نیست و تأثیری ندارد و موجب دوگانگی نمی شود. فقیه همه آنها را با یك رنگ خاص می بیند و آن رنگ «فعل مكلف» است و احكام همه را از یك نوع مبادی استنباط می كند و با یك متد همه را مورد تحقیق و مطالعه قرار می دهد. این است كه فی المثل اعتكاف و بیع و نكاح و حدود در یك ردیف قرار می گیرد.

ولی اگر بنا باشد نه از زاویه مقررات موضوعه اسلامی كه باید از ادلّه اربعه آنها را استكشاف كنیم در آن مسائل مطالعه كنیم، یعنی اگر بخواهیم با مبادی به اصطلاح استدلالی و تجربی و عقلی خالص در موضوعات نامبرده مطالعه كنیم، ناچاریم كه اختلافات ماهوی و طبایع گوناگون آن موضوعات را مدّ نظر قرار دهیم. آنوقت است كه ناچاریم با مبادی مختلف و با متدهای مختلف و در حوزه های مختلف آنها را مطالعه كنیم و از این نظر مسائل نامبرده علوم مختلفی را تشكیل خواهند داد.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است