در اخلاق نیز مانند سیاست باید اصول آزادی و دموكراسی حكمفرما باشد؛ مطلب
صحیح و درستی است؛ یعنی انسان باید با غرایز و تمایلات خود مانند یك حكومت
عادل و دموكرات با توده ی مردم رفتار كند.
ولی عده ای آنجا كه پای مسائل اخلاقی در میان می آید یا آنجا كه انسان در مقابل
خودش قرار گرفته و باید درباره ی رفتار خودش با خودش قضاوت كند، عمداً یا سهواً
دموكراسی را با خودسری و هرج و مرج و بی بندوباری اشتباه می كنند. اسلام درباره ی
اخلاق جنسی همان را می گوید كه جهان امروز درباره ی اخلاق سیاسی و اخلاق
اقتصادی پذیرفته است.
اخلاق سیاسی به غریزه ی قدرت و برتری طلبی مربوط است و اخلاق اقتصادی به
حس افزون طلبی، همچنانكه اخلاق جنسی مربوط است به غریزه ی جنسی. از نظر لزوم
آزادی از یك طرف و لزوم انضباط شدید از طرف دیگر، هیچ تفاوتی میان این سه
بخش اخلاق نیست. معلوم نیست چرا طرفداران اخلاق نوین جنسی این
گشاده دستی ها را تنها درباره ی اخلاق جنسی جایز می شمارند؟ !