در
کتابخانه
بازدید : 745799تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand پیشگفتارپیشگفتار
Expand بخش اول: خواستگاری و نامزدی بخش اول: خواستگاری و نامزدی
Expand بخش دوم: ازدواج موقت بخش دوم: ازدواج موقت
Expand بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی
Expand بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی
Expand بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن
Expand بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی
Expand بخش هفتم: تفاوتهای زن و مردبخش هفتم: تفاوتهای زن و مرد
Expand بخش هشتم: مهر و نفقه بخش هشتم: مهر و نفقه
Expand بخش نهم: مسأله ی ارث بخش نهم: مسأله ی ارث
Expand بخش دهم: حق طلاق بخش دهم: حق طلاق
Collapse بخش یازدهم: تعدد زوجات بخش یازدهم: تعدد زوجات
Collapse تعدد زوجات تعدد زوجات
Expand علل تاریخی تعدد زوجات (1) علل تاریخی تعدد زوجات (1)
Expand علل تاریخی تعدد زوجات (2) علل تاریخی تعدد زوجات (2)
Expand حق زن در چندهمسری حق زن در چندهمسری
Expand آیا طبیعت مرد چندهمسری است؟ آیا طبیعت مرد چندهمسری است؟
Expand اشكالات و معایب چندهمسری اشكالات و معایب چندهمسری
Expand نقش اسلام در چندهمسری نقش اسلام در چندهمسری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
شكل دیگر چندهمسری چند شوهری است، یعنی اینكه یك زن در آن واحد بیش از یك شوهر داشته باشد. ویل دورانت می گوید: «این كیفیت در قبیله ی تودا و بعضی از قبایل تبت قابل مشاهده است» .

در صحیح بخاری از عایشه نقل می كند كه:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 301
«در جاهلیت عرب چهارنوع زناشویی وجود داشته است. یك نوع همان است كه امروز معمول و جاری است كه مردی به وسیله ی پدر دختر از دختر خواستگاری می كند و پس از تعیین مهر با او ازدواج می كند و فرزندی كه از آن دختر پیدا می شود از لحاظ تعیین پدر تكلیف روشنی دارد. نوع دیگر این بوده كه مردی در خلال ایام زناشویی با زنی، خود وسیله ی زناشویی او را با مرد دیگری برای یك مدت محدود فراهم می كرده است تا از او برای خود نسل بهتری به وجود آورد، به این ترتیب كه آن مرد از زن خود كناره گیری می كرد و زن خود را توصیه می كرد كه خود را در اختیار فلان شخص معین بگذارد و تا وقتی كه از آن مرد آبستن نمی شد به كناره گیری خودش ادامه می داد. همینكه روشن می شد آبستن شده، با او نزدیكی می كرد. این كار را در مورد كسانی می كردند كه آنها را برای تولید فرزند از خود شایسته تر می دانستند. و در حقیقت این كار را برای بهبود نسل و اصلاح نژاد انجام می دادند. این نوع زناشویی را- كه در واقع زناشویی در خلال ایام زناشویی دیگر بود- «نكاح استبضاع» می نامیدند. نوع دیگر زناشویی این بود: گروهی كه عده شان كمتر از ده نفر می بود با یك زن معین رابطه برقرار می كردند. آن زن آبستن می شد و فرزندی به دنیا می آورد. در این وقت آن زن همه ی آن گروه را نزد خود دعوت می كرد و طبق عادت و رسم آن زمان، آن مردان نمی توانستند از آمدن سرپیچی كنند؛ همه می آمدند. در این هنگام آن زن هر كدام از آن مردان را كه خود مایل بود به عنوان پدر برای فرزند خود انتخاب می كرد و آن مرد حق نداشت از قبول آن فرزند امتناع كند. به این ترتیب آن فرزند فرزند رسمی و قانونی آن مرد محسوب می شد.

نوع چهارم این بود كه زنی رسماً عنوان «روسپی گری» داشت. هر مردی- بدون استثنا- می توانست با او رابطه داشته باشد. این گونه زنان معمولاً پرچمی بالای خانه ی خود می زدند و با آن علامت شناخته می شدند. اینچنین زنان پس از آن كه فرزندانی به دنیا می آوردند همه ی مردانی را كه با آنها ارتباط داشتند جمع می كردند و آنگاه كاهن و قیافه شناس می آوردند.

قیافه شناس از روی مشخصات قیافه رأی می داد كه این فرزند از آن كیست، و آن مرد هم مجبور بود نظر قیافه شناس را بپذیرد و آن فرزند را فرزند رسمی و قانونی خود بداند.

همه ی این زناشویی ها در جاهلیت وجود داشت، تا خداوند محمد صلی الله علیه و آله را به پیغمبری برگزید و او همه ی آنها را جز آنچه اكنون معمول است از میان برد. »
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 302
از اینجا معلوم می شود كه رسم چندشوهری در جاهلیت عرب وجود داشته است.

منتسكیو در روح القوانین می گوید:

«ابوالظهیرالحسن، جهانگرد عرب، در قرن نهم میلادی كه به هندوستان و چین رفت این رسم را (چند شوهری) مشاهده كرد و آن را دلیل بر فحشاء شمرد. » .

و هم او می نویسد:

«در سواحل مالابار قبیله ای به نام قبیله ی «نائیر» زندگی می كنند. مردان این قبیله نمی توانند بیش از یك زن بگیرند، در صورتی كه زنهای آنها می توانند شوهرهای متعددی انتخاب كنند. به عقیده ی من علت وضع این قانون این است كه مردان قبیله ی نائیر سلحشورترین قبایل می باشند و به واسطه ی اصالتی كه دارند حرفه ی جنگ با آنهاست، و همان طوری كه ما در اروپا سربازان را از ازدواج منع می كنیم تا علایق زناشویی مانع از انجام حرفه ی سربازی آنها نشود، قبایل مالابار هم سعی كرده اند حتی المقدور مردان قبیله ی نائیر را از علایق خانوادگی معاف دارند. و چون به واسطه ی گرمی آب و هوا ممكن نمی شد مطلقاً آنان را از ازدواج ممانعت كنند، لذا مقرر داشته اند چند مرد دارای یك زن باشند تا علاقه ی خانوادگی آنها سست باشد و مانع انجام حرفه ی جنگی آنها نشود. »
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است