یكی از سنن بسیار كهن در روابط خانوادگی بشری این است كه مرد هنگام ازدواج
برای زن «مهر» قائل می شده است؛ چیزی از مال خود به زن یا پدر زن خویش
می پرداخته است، و بعلاوه در تمام مدت ازدواج عهده دار مخارج زن و فرزندان
خویش بوده است.
ریشه ی این سنت چیست؟ چرا و چگونه به وجود آمده است؟ مهر دیگر چه صیغه ای
است؟ نفقه دادن به زن برای چه؟ آیا اگر بنا باشد هر یك از زن و مرد به حقوق طبیعی و
انسانی خویش نائل گردند و روابط عادلانه و انسانی میان آنها حكمفرما باشد و با زن
مانند یك انسان رفتار شود، مهر و نفقه مورد پیدا می كند؟ یا اینكه مهر و نفقه یادگار
عهدهایی است كه زن مملوك مرد بوده است؛ مقتضای عدالت و تساوی حقوق انسانها
- خصوصاً در قرن بیستم- این است كه مهر و نفقه ملغی گردد، ازدواجها بدون مهر
صورت گیرد و زن خود مسؤولیت مالی زندگی خویش را به عهده بگیرد و در تكفل
مخارج فرزندان نیز با مرد متساویاً شركت كند.
سخن خود را از مهر آغاز می كنیم. ببینیم مهر چگونه پیدا شده و چه فلسفه ای
داشته و جامعه شناسان پیدایش مهر را چگونه توجیه كرده اند.