برای اینكه خوانندگان محترم بتوانند خوب نتیجه گیری كنند، باید مطالبی كه در
فصل گذشته گفته شد در نظر داشته باشند. گفتیم:
1. حقوق طبیعی از آنجا پیدا شده كه طبیعت هدف دارد و با توجه به هدف،
استعدادهایی در وجود موجودات نهاده و استحقاقهایی به آنها داده است.
2. انسان از آن جهت كه انسان است از یك سلسله حقوق خاص كه «حقوق
انسانی» نامیده می شود برخوردار است و حیوانات از این نوع حقوق برخوردار
نمی باشند.
3. راه تشخیص حقوق طبیعی و كیفیت آنها مراجعه به خلقت و آفرینش است. هر
استعداد طبیعی یك سند طبیعی است برای یك حق طبیعی.
4. افراد انسان از لحاظ اجتماع مدنی همه دارای حقوق طبیعی مساوی و مشابهی
می باشند و تفاوت آنها در حقوق اكتسابی است كه بستگی دارد به كار و انجام وظیفه و
شركت در مسابقه ی انجام تكالیف.
5. علت اینكه افراد بشر در اجتماع مدنی دارای حقوق طبیعی مساوی و متشابهی
هستند این است كه مطالعه در احوال طبیعت انسانها روشن می كند كه افراد انسان-
برخلاف حیوانات اجتماعی از قبیل زنبور عسل- هیچ كدام طبیعتاً رئیس یا مرئوس،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 163
مطیع یا مطاع، فرمانده یا فرمانبر، كارگر یا كارفرما، افسر یا سرباز به دنیا نیامده اند.
تشكیلات زندگی انسانها طبیعی نیست؛ كارها و پستها و وظیفه ها به دست طبیعت
تقسیم نشده است.
6. فرضیه ی تشابه حقوق خانوادگی زن و مرد مبتنی بر این است كه اجتماع
خانوادگی مانند اجتماع مدنی است. افراد خانواده دارای حقوق همانند و متشابهی
هستند. زن و مرد با استعدادها و احتیاجهای مشابه در زندگی خانوادگی شركت
می كنند و سندهای مشابهی از طبیعت در دست دارند. قانون خلقت به طور طبیعی
برای آنها تشكیلاتی در نظر نگرفته و كارها و پستها را میان آنها تقسیم نكرده است.
و اما فرضیه ی عدم تشابه حقوق خانوادگی مبتنی بر این است كه حساب اجتماع
خانوادگی از اجتماع مدنی جداست. زن و مرد با استعدادها و احتیاجهای مشابهی در
زندگی خانوادگی شركت نمی كنند و سندهای مشابهی از طبیعت در دست ندارند.
قانون خلقت آنها را در وضع نامشابهی قرار داده و برای هر یك از آنها مدار و وضع
معینی در نظر گرفته است.
اكنون ببینیم كدامیك از دو فرضیه ی بالا درست است و از چه راه باید درستی یكی از
این دو فرض را بفهمیم.
با مقیاسی كه قبلاً در دست دادیم تعیین اینكه كدامیك از دو فرض بالا صحیح
است كار چندان دشواری نیست. به استعدادها و احتیاجهای طبیعی زن ومرد، به
عبارت دیگر به سندهای طبیعی كه قانون خلقت به دست هر یك از زن و مرد داده
است مراجعه می كنیم، تكلیف روشن می شود.