دِعبِل خُزاعی می آید حضور حضرت رضا علیه السلام و آن اشعار مرثیه ی خودش را
می گوید:
أَ فاطِمُ لَوْ خِلْتِ الْحُسَیْنَ مُجَدَّلاً
وَ قَدْ ماتَ عَطْشاناً بِشَطِّ فُراتٍ
خطاب می كند به حضرت زهرا و یك یك مصائبی را كه بر اولاد ایشان وارد شده بیان
می كند كه از آن قصائد بسیار غرّای زبان عرب و از بهترین مراثی ای است كه در این
زمینه ها گفته شده است. حضرت رضا علیه السلام خیلی گریه می كند. دعبل در این اشعارش
و در این اظهار تأثر خودش قبور اولاد زهرا را یك یك بیان می كند، قبوری كه در
«فخّ» است، قبوری كه در «كوفان» است، اشاره به شهادت همین محمد بن عبد اللّه
محض می كند، اشاره به شهادت برادرش می كند، اشاره به شهادت زید بن علی
بن الحسین می كند، اشاره به شهادت حضرت سید الشهداء می كند، اشاره به شهادت
حضرت موسی بن جعفر می كند (وَ قَبْرٌ بِبَغْدادَ لِنَفْسٍ زَكِیَّةٍ) كه نوشته اند در اینجا حضرت
رضا فرمود: یك شعر هم من می گویم اضافه كن: «وَ قَبْرٌ بِطوسٍ یا لَها مِنْ مُصیبَةٍ» كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 176
عرض كرد: آقا! این قبر را من نمی شناسم. فرمود: این قبر من است.
دعبل در این اشعارش شعری دارد كه به همین موضوع اشاره می كند. در این شعر،
دعبل تصریح می كند كه تمام این قضایا هست و هست و هست تا ظهور امامی كه آن
ظهور لامحاله وقوع پیدا می كند و قطعا صورت می گیرد.
اگر بخواهیم بازهم از شواهد تاریخی ذكر كنیم، شواهد تاریخی زیاد دیگری داریم
كه لزومی ندارد همه ی آنها را برای شما عرض كنم. ذكر این شواهد از این جنبه بود كه
خواستم بگویم مسأله ی مهدی موعود از صدر اسلام و از زمان پیغمبر اكرم یك امر قطعی
و مسلّم در میان مسلمین بوده است و از نیمه ی دوم قرن اول هجری منشأ حوادث بزرگ
تاریخی شده است.