ما در تاریخ مذهبی و دینی خود مثال زیاد داریم. یكی از زنان اسلام كه مایه ی افتخار
جهان است زینب كبری علیها السلام است. تاریخ نشان می دهد كه حوادث خونین و مصائب
بی نظیر كربلا زینب را به صورت پولاد آب دیده درآورد. زینبی كه از مدینه خارج شد
با زینبی كه از شام به مدینه برگشت یكی نبود. زینبی كه از شام برگشت رشدیافته تر و
خالص تر بود. حتی آنچه در خلال حوادث اسارت ظهور كرده با آنچه در خلال ایام
كربلا در زمانی كه هنوز برادر بزرگوارش زنده بود و مسئولیت به عهده ی زینب گذاشته
نشده بود از زینب ظهور كرد فرق دارد.
یكی از زنان فاضله ی مسلمان عرب در زمان ما به نام دكتر عایشه بنت الشاطی كتابی
درباره ی زینب نوشته به نام بَطَلَةُ كربلا یعنی بانوی قهرمان كربلا. این كتاب چند بار به
فارسی ترجمه و چاپ شده. این بطولت و قهرمانی قسمت زیادش معلول همان
حوادث و شداید كربلاست. حوادث كربلا بود كه زبان زینب كبری را به آنچنان خطابه ی
غرّا و آتشینی در مجلس یزید جاری كرد كه همه شنیده اید.
ابو تمام می گوید:
لَوْ لاَ اشْتِعالُ النّارِ فی ما جاوَرَتْ
ما كانَ یُعْرَفُ طیبُ عَرْفِ الْعودِ
اگر آتش در كنار چوب عود مشتعل نشود و داغی و سوزندگی آن عود را نگیرد بوی
خوش عود ظاهر نمی گردد. تا آتش نباشد، تا درد و سوزش نباشد، هنر چوب عود
ظاهر نمی گردد. سعدی در همین مضمون می گوید:
قول مطبوع از درون سوزناك آید كه عود
چون همی سوزد جهان از وی معطر می شود
رودكی می گوید:
اندر بلای سخت پدید آید
فضل و بزرگواری و سالاری