اینجا دو مطلب است: یكی اینكه سختیها و شكنجه ها و گرفتاریهایی كه برای یك
نفر در اثر حق گویی و حق خواهی و در اثر شخصیت انسانی و ملكوتی پیش می آید
ننگ و عار نیست، افتخار است. راجع به این مطلب كافی است كه نظری به تاریخ
بیفكنیم. تاریخ جهان پر است از كشته شدنهای شرافتمندانه و زندانی شدنها و زجر و
شكنجه دیدنها در این راه. این طور گرفتاریها نه تنها مایه ی فخر خود آن بزرگان است
بلكه سند افتخار بشریت است.
مطلب دیگر این است كه این گونه سختیها و فشارها وسیله ای است برای تكمیل و
تهذیب بیشتر نفس و خالص شدن گوهر وجود انسان، همان طوری كه در مقابل، یكی از
چیزهایی كه روحیه را ضعیف و ناتوان و اخلاق را فاسد می نماید تنعم و نازپروردگی
است. در میان عوامل فساد اخلاق و تضعیف روحیه، در میان عواملی كه منجر به
بدبختی و ناتوانی در زندگی می گردد هیچ چیز به اندازه ی تنعم و نازپروردگی مؤثر
نیست.
نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ی رندان بلاكش باشد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 89
سختیها و شداید و مشكلات، روح را ورزش می دهد، نیرومند می سازد، فلز وجود
انسان را خالص و محكم می كند. رشد و نمو و بارور شدن وجود آدمی جز در صحنه ی
گرفتاریها و مقابله با شداید و مواجهه با مشكلات حاصل نمی شود، زیرا تا تعین درهم
نریزد و خرد نشود تكامل حاصل نمی شود. به قول مولوی گندم زیر خاك می رود، در
زندان خاك گرفتار می شود، در همان زندان است كه شكافته می شود و تعین خود را از
دست می دهد و قدم به مرحله ی كاملتر می گذارد، اول ریشه های نازكی بیرون می دهد،
طولی نمی كشد كه به صورت بوته ی گندم، به صورت ساقه و خوشه و دانه های زیادتری
ظاهر می شود. آن زیر خاك قرار گرفتن مقدمه ی تكامل اوست. باز همین گندم در زیر
سنگ آسیا نرم و آرد می شود و بعد نان می گردد و نان بار دیگر در زیر دندان آسیا
می شود و جذب بدن می گردد تا بالاخره به عالی ترین مراحل كمال ممكن خود
می رسد و به صورت عقل و فهم تجلی می كند.