گفتم باید این تعارض را حل كرد و رمز آن را دریافت. بلی باید رمز آن را دریافت.
واقعا رمز و سرّی دارد. این تعارض با سایر تعارضها فرق دارد، تعارضی نیست كه
روات و ناقلان احادیث به وجود آورده باشند و وظیفه ی ما آن گونه حل و رفع باشد كه
معمولا در تعارض نقلها می شود، بلكه تعارضی است كه خود اسلام به وجود آورده،
یعنی روح زنده و سیال تعلیمات اسلامی آن را ایجاب می كند. بنابراین این تعارضها
در واقع درس و تعلیم است نه تعارض و تناقض، درس بسیار بزرگ و پرمعنی و
آموزنده.
مطلب را در اطراف همان دو مثالی كه عرض كردم توضیح می دهم. یكی مثال
سختگیری و زندگی زاهدانه، در مقابل زندگی مقرون به تجمل و توسعه در وسائل
زندگی؛ و یكی هم مثال قیام و نهضت، در مقابل سكوت و تقیه. همین دو مثال برای
نمونه كافی است. اما مثال اول: