ما شیعیان كه به امامت ائمه ی دوازده گانه اعتقاد داریم و همه ی آنها را اوصیاء پیغمبر
اكرم و مفسر و توضیح دهنده ی حقایق اسلام می دانیم و گفتار آنها را گفتار پیغمبر و كردار
آنها را كردار پیغمبر و سیرت آنها را سیرت پیغمبر صلی الله علیه و آله می دانیم، از امكاناتی در
شناخت حقایق اسلامی بهره مندیم كه دیگران محرومند؛ و چون وفات حضرت امام
حسن عسكری علیه السلام- كه امام یازدهم است و بعد از ایشان دوره ی غیبت پیش آمد- در
سال 260 واقع شد، از نظر ما شیعیان مثل این است كه پیغمبر اكرم تا سال 260 هجری
زنده بود و در همه ی این زمانها با همه ی تحولات و تغییرات و اختلاف شرایط و اوضاع و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 38
مقتضیات حاضر بود.
البته نمی خواهم بگویم كه اثر وجود پیغمبر اكرم اگر زنده بود چه بود و آیا اگر فرضا
آن حضرت در این مدت حیات می داشت چه حوادثی در عالم اسلام [پیش ] می آمد؛
نه، بلكه مقصودم این است كه از نظر ما شیعیان كه معتقد به امامت و وصایت هستیم،
وجود ائمه ی اطهار از جنبه ی حجیت قطعی گفتار و كردار و سیرت در این مدت طولانی
مثل این است كه شخص پیغمبر- ولی نه در لباس نبوت و زعامت بلكه در لباس یك
فرد مسلمانِ عامل به وظیفه- وجود داشته باشد و دوره های مختلفی را كه بر عالم
اسلام در آن مدت گذشت شاهد باشد و در هر دوره ای وظیفه ی خود را بدون خطا و
اشتباه، متناسب با همان دوره انجام دهد.
بدیهی است كه با این فرض، مسلمانان بهتر و روشنتر می توانند وظایف خود را در
هر عصر و زمانی دریابند و تشخیص دهند.