در
کتابخانه
بازدید : 1188085تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Collapse بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
Collapse فصل اوّل ریشه های تاریخی حادثه ی كربلافصل اوّل ریشه های تاریخی حادثه ی كربلا
Expand 1 چگونه امت پیغمبر فرزند پیغمبر را كشتند؟ 1 چگونه امت پیغمبر فرزند پیغمبر را كشتند؟
Expand 2 امام حسین علیه السلام و سایر مصلحین بزرگ كه قیام كردند2 امام حسین علیه السلام و سایر مصلحین بزرگ كه قیام كردند
Expand 3 منطق معمولی ذاكرین أبا عبد اللّه در شهادت و مظلومیت آن حضرت 3 منطق معمولی ذاكرین أبا عبد اللّه در شهادت و مظلومیت آن حضرت
Expand 4 امام حسین میان قیام علیه خلفا و علیه اسلام تجزیه كرد- اثر قیام حسینی 4 امام حسین میان قیام علیه خلفا و علیه اسلام تجزیه كرد- اثر قیام حسینی
Collapse 5 موضوعات درباره ی قیام حسینی 5 موضوعات درباره ی قیام حسینی
معاویه به بهانه ی خون عثمان در جستجوی خلافت بود
اصحاب بنی امیه در كربلا با عقیده ی خودشان می جنگیدند
كرامت آل علی علیه السلام در استخدام وسیله ی پیروزی
تحلیل روحیه ی قاتلین سید الشهداء
منشأ اختلاف آل علی علیه السلام و آل معاویه
دشمنی ابو سفیان با اسلام
مقدمات ولایتعهد یزید
استفاده ی امویها از الغای عصبیت در اسلام
جنگ تبلیغاتی معاویه با علویین
قصه ی زینب بنت اسحاق
تربیت هاشمی و اموی در جاهلیّت
خُلق هاشمی و خُلق اموی
اخلاق معاویه فضیلت نبود
نسب شریف امام حسین علیه السلام و اثرش در قضیه ی عاشورا
جمله های امام حسین به ابو ذر
تربیت یزید و صفات روحی و اخلاقی او
فرق انصار و مشاورین معاویه با انصار و مشاورین یزید
اخلاق و صفات شمر و عبید الله و مسلم بن عقبه
اِباء حسین علیه السلام از بیراهه رفتن
كراهت أبا عبد اللّه از شروع به قتال
مأموریت یافتن عمر سعد
كراهت باطنی مردم از رفتن به جنگ حسین علیه السلام
فلسفه ی قیام حسینی
كلمه ی كربلا
روحیه ی اصحاب امام حسین و عشق صادق آنها و اینكه آنها مرگ را «ایثار و اختیار» كردند
منطق ابن عباس و منطق امام حسین علیه السلام
صفاتی كه از أبا عبد اللّه در كربلا ظهور كرد
فلسفه ی جنگ نور و ظلمت در میان بشر
روحیه ی اصحاب ابن زیاد
خبث باطنی اصحاب عمر سعد
نظم در اصحاب سید الشهداء
شجاعت اصحاب أبا عبد اللّه و اعمال حاكی از عقب نشینی لشكر عمر سعد
اعمال دنائت مآبانه ی لشكر عمر سعد
سه عمل یزید كه موجب زوال مُلك اموی شد (و مخصوصاً اثر عظیم حادثه ی كربلا)
پاداش سید الشهداء در دنیا و فلسفه ی تعظیم عاشورا
Expand فصل دوم یادداشت «ماهیت قیام حسینی» فصل دوم یادداشت «ماهیت قیام حسینی»
Expand فصل سوم یادداشت امام حسین و عیسی مسیح علیه السلام فصل سوم یادداشت امام حسین و عیسی مسیح علیه السلام
فصل چهارم یادداشت «عنصر امر به معروف و نهی از منكر در نهضت حسینی»
Expand فصل پنجم یادداشت «تحریفات در واقعه ی تاریخی عاشورا» فصل پنجم یادداشت «تحریفات در واقعه ی تاریخی عاشورا»
Expand فصل ششم حماسه ی حسینی فصل ششم حماسه ی حسینی
Expand فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand فصل هشتم یادداشتهای متفرق فصل هشتم یادداشتهای متفرق
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
منطق ابن عباس منطق سیاست و بازی سیاسی بود، منطق عقل و دُها و رعایت مصالح نفس خود بود. او با منطق عقلی، صحیح می گفت كه: انی اتخوف علیك فی هذا الوجه الهلاك، ان اهل العراق قوم غدر [1](پس تو هم با آنها سیاست بازی و غدر كن) اقم بهذا البلد فانّك سیّد اهل الحجاز، فان كان اهل العراق یریدونك كما زعموا فلینفوا عدوّهم [2](خودشان بروند دم چك، اگر كشته شدند كه به جهنم، اگر غالب شدند و مهیّا شد تو برو. درست این منطق، منطق سیاسیّون نفعی است نه منطق شهدا) ثم اقدم علیهم، فان ابیت الا ان تخرج فسر الی الیمن فان لها حصوناً و شعاباً، و لأبیك بها شیعة [3] معنای كلام ابن عباس این است كه اگر اهل عراق حاكمشان را بیرون نكردند و اهل جهاد نبودند تو هم آنها را رها كن. این منطق منطق معامله است. منطق امام نه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 517
منطق غدر و كید بود و نه منطق معامله و همكاری انتفاعی، صرفاً منطق ایثار و عقیده و شهادت در راه عقیده بود. بشر یا منطق مكر دارد مثل اغلب سیاسیون دنیا، یا منطق معامله دارد مثل احزاب سیاسی امروز، یا منطق فدا و عقیده دارد مثل نوادر خلقت از قبیل امام حسین علیه السلام.

فَقالَ لَهُ الْحُسَیْنُ: یَا ابْنَ عَمِّ اِنّی اَعْلَمُ اَنَّكَ ناصِحٌ مُشْفِقٌ [4](برای شخص من و مصالح شخص من) وَ لكِنِّی قَدْ أزْمَعْتُ وَ أجْمَعْتُ عَلَی الْمَسیرِ [5]. مقصود حضرت این نیست كه گفتار از روی حسن نیت است ولی من این مقدمات و نتایج را قبول ندارم، بلكه مقصود این است كه این مقدمات و نتایج برای كسی كه بخواهد از این راه برود و اهل معامله و معاوضه باشد درست است ولی راه من این راه نیست و منطق من منطق درد عقیده داشتن و درد خیرخواهی داشتن است، درد طبیبی است كه از غم مریضها رنج می برد.

(عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْكُمْ) [6]، راه من راه شهادت است. منطق شهید منطق دیگری است غیر از منطق عقل عملی انتفاعی. معنای «اِنَّ اللّهَ شاءَ اَنْ یَریكَ قَتیلاً» این است كه خدا از تو روح شهادت می خواهد (اِنَّ لَكَ دَرَجَةً لَنْ تَنالَها اِلاّ بِالشَّهادَةِ) .
[1] . [من بر تو در این سفر بیم كشته شدن دارم، زیرا اهل عراق قومی خیانت پیشه اند. ]
[2] . [در همین شهر بمان، زیرا تو سرور اهل حجازی، پس اگر اهل عراق خواهان تو باشند چنانكه مدعی اند باید دشمنانشان را دور سازند و از شهر خود برانند. ]
[3] . [سپس نزد آنها برو؛ و اگر تصمیم حتمی داری كه بیرون شوی پس به یمن برو زیرا كه دژها و دره های فراوان دارد، و پدرت در آنجا شیعیانی دارد. ]
[4] . [حضرت به او فرمود: پسرعمو! من می دانم كه تو قصد خیرخواهی و دلسوزی داری. ]
[5] . [ولی من تصمیم قطعی برای حركت گرفته ام. ]
[6] . توبه/128.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است