عللی كه از جنبه ی تاریخی می توان خصومت آل علی علیه السلام و آل معاویه را توجیه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 496
نمود زیاد است. البته علت اصلی، اختلاف طینت و سرشت آنها بود. مثل این بود كه
اینها دو سرشت بودند و روی همین جهت آل علی علیه السلام به ایمان و اخلاق و فضیلت
پابند بودند و آل معاویه به منافع و جاه و مقام و مال و ثروت. مجموع علل را می توان
گفت عبارت است از: اختلاف نژادی و خونخواهی ها و سیاست یا رقابت سیاسی، كینه ی
شخصی، اختلاف در طرز فكر و ادراك و احساسات. البته آل علی علیه السلام منزّه بودند از
بعضی از این امور ولی در آل معاویه همه ی این امور تأثیر داشت به علاوه ی احساس
حسادتی كه از كرامت آل علی علیه السلام و شرف مردمی آنها می كردند
(أَمْ یَحْسُدُونَ اَلنّاسَ
عَلی ما آتاهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ) [1]. عقّاد می گوید:
و كان هذا التّنافس بینهما (حسین علیه السلام و یزید) یرجع الی كلّ سبب یوجب
النّفرة بین رجلین من العصبیّة الی التّراث الموروثة، الی السّیاسة، الی العاطفة
الشّخصیة، الی اختلاف الخلیفة و التّفكیر
[2].
عنصر آل علی به حسب اصل فطرت و به حسب تربیت و حِجرهایی كه آنها را
پرورش داده بود، با عنصر اموی دو عنصر بود.
امیّه و هاشم از قدیم با هم بر سر زعامت اختلاف كردند و امیّه شكست خورد و به
شام رفت. در اسلام هم ابو سفیان كه از همه ی قریش زیركتر بود تحت تأثیر عواطف
كینه آمیز تا فتح مكه با پیغمبر مبارزه كرد و حال آنكه عقل او اقتضا می كرد زودتر
تسلیم شود. أبو لهب هم كه این قدر مخالف پیغمبر بود، چون شوهر خواهر ابو سفیان بود
(قصه ی ابو سفیان و عباس و فتح مكه) .
گویند روزی ابو سفیان- بعد از فتح مكه- چشمش به پیغمبر افتاد، با خود گفت:
«لَیْتَ شِعْری بِاَیِّ شَیْ ءٍ غَلَبَنی؟ »
[3]رسول اكرم سخن او را شنید یا ضمیرش را
خواند؛
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 497
آمد و دست به شانه اش زد و فرمود: «بِاللّهِ غَلَبْتُكَ یا أَبا سُفْیانَ! »
[4].
[1] . نساء/54 [بلكه (یهود) نسبت به مردم (مسلمین) حسد می ورزند به خاطر آنچه كه خدا از فضلش به
آنها عطا كرده است. ]
[2] . [و این درگیری میان آن دو (حسین علیه السلام و یزید) بازگشت آن به اسبابی بود كه موجب نفرت و جدایی
میان این دو نفر می شد كه همان تعصب و حمایت از آثار موروثه ی گذشتگان آنها و تعصب در سیاست، در
عواطف شخصی، در اختلاف اخلاق و تربیت و رشد و تفكر آنها بود. ]
[3] . [ای كاش می دانستم كه او به چه چیز بر من پیروز شد. ]
[4] . [به سبب خدا بر تو پیروز شدم ای ابو سفیان! ]