در كتاب راهنمای دانشوران این رباعی را به ركن الدین محمود خوافی نسبت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 469
می دهد:
غوّاصی كن گرت گهر می باید
غوّاصان را چار هنر می باید
سررشته به دست یار و جان در كف
دم نازدن و قدم ز سر می باید
در این رباعی حقیقت تسلیم از جنبه ی مثبت، خوب بیان شده. تسلیم، سكوت و
سكون و توقف نیست؛ تغییر كیفیت حركت است؛ [مشتمل بر] فرقی است كه حركت
یك غوّاص در قعر دریا با حركت معمولی یك آدم در خیابان دارد از چهار جهت:
یكی اینكه سررشته ی كار در دست دیگری است یعنی امر و فرمان از خداست، طرح
و نقشه ی شخصی و تبعیت از هوای نفس نیست.
دوم خطرناك بودن اقدام و در معرض كام اژدهاها و نهنگهای اجتماع رفتن، و هر
لحظه خطرِ این است كه تصادف با یك نهنگ عظیم الجثه بشود و او را به كام بكشد.
سوم دم نازدن و دهان بستن و حركت كردن نظیر سربازی كه در فرمان فرمانده
خودش هست و همین كه فرمان رسد، دست بالا می كند كه سمعاً و طاعةً و حركت
می كند، و به عبارت دیگر انضباط.
چهارم اینكه باید با سر رفت نه با پا، یعنی منتهای میل و شوق و عشق لازم است.
تنها حالت انقیاد و اطاعت و دم نزدن كافی نیست، عشق و محرّك درونی در پرستش
لازم است، عبادة الاحرار و العشّاق باید باشد.
در قرآن كریم اشاره به جهت اول و سوم می كند آنجا كه می گوید:
«فَلا وَ رَبِّكَ لا
یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَكِّمُوكَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ» [1]. و البته وقتی كه غواصی با این چهار هنر
صورت گرفت، آن وقت است كه گوهرها از قعر دریا استخراج می شود.
[1] . نساء/65. [نه، به خدا سوگند ایمان ندارند تا اینكه در مشاجرات خود، تو را داوری دهند. ]