در
کتابخانه
بازدید : 1188592تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Collapse بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
Collapse فصل اوّل ریشه های تاریخی حادثه ی كربلافصل اوّل ریشه های تاریخی حادثه ی كربلا
Expand 1 چگونه امت پیغمبر فرزند پیغمبر را كشتند؟ 1 چگونه امت پیغمبر فرزند پیغمبر را كشتند؟
Collapse 2 امام حسین علیه السلام و سایر مصلحین بزرگ كه قیام كردند2 امام حسین علیه السلام و سایر مصلحین بزرگ كه قیام كردند
ارزش شهادت و شهید در اجتماع
منطق منفعت و منطق حقیقت
هدف مقدس و حس تعالی و تقدّس
قیامهای مقدس
وجود یك درك قوی در نهضت حسینی
خلاصه ای از عوامل دخیل در شهادت امام
علل تقدّس یك نهضت
لقب «سید الشّهداء»
اصحاب حسین علیه السلام و اهل بدر و اهل صفّین
مبارزه با جهل و ظلم
چرا كوفیان به جنگ حسین علیه السلام رفتند؟
دو چیزی كه مایه ی روشنی چشم أبا عبد اللّه بود
دعاهای حسین علیه السلام در ایام كربلا درباره ی اشخاص
بیان قرآن در فلسفه ی قیام مصلحین الهی
كلام شهرستانی در اینكه هسته ی همه ی حوادث در قرن اول ریخته شد
مرد بزرگ یعنی چه؟
تمام فاجعه ی كربلا برای این بود كه امام رأی خود را نفروخت
كربلا نمایشگاه معنا و روحانیت، نه نمایشگاه جنایت بشر
چرا حُر تغییر روحیه داد؟
اصحاب حسین هیچ كدام پناه به دشمن نبرد ولی از دشمن به خود ملحق كردند
فجیع ترین جنبه های شهادت سید الشهداء
سه مرحله ی شهادت حسین علیه السلام- مكتب حسینی الهام دهنده ی مصلحین است، مكتب گناهكارسازی نیست
مشخصات سیاست اموی: دامن زدن به آتش تعصب نژادی و ترویج شعر
رضا و تسلیم
شجاعت روحی و قوّت قلب و حفظ تعادل در عمل و قیافه و زبان
Expand 3 منطق معمولی ذاكرین أبا عبد اللّه در شهادت و مظلومیت آن حضرت 3 منطق معمولی ذاكرین أبا عبد اللّه در شهادت و مظلومیت آن حضرت
Expand 4 امام حسین میان قیام علیه خلفا و علیه اسلام تجزیه كرد- اثر قیام حسینی 4 امام حسین میان قیام علیه خلفا و علیه اسلام تجزیه كرد- اثر قیام حسینی
Expand 5 موضوعات درباره ی قیام حسینی 5 موضوعات درباره ی قیام حسینی
Expand فصل دوم یادداشت «ماهیت قیام حسینی» فصل دوم یادداشت «ماهیت قیام حسینی»
Expand فصل سوم یادداشت امام حسین و عیسی مسیح علیه السلام فصل سوم یادداشت امام حسین و عیسی مسیح علیه السلام
فصل چهارم یادداشت «عنصر امر به معروف و نهی از منكر در نهضت حسینی»
Expand فصل پنجم یادداشت «تحریفات در واقعه ی تاریخی عاشورا» فصل پنجم یادداشت «تحریفات در واقعه ی تاریخی عاشورا»
Expand فصل ششم حماسه ی حسینی فصل ششم حماسه ی حسینی
Expand فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand فصل هشتم یادداشتهای متفرق فصل هشتم یادداشتهای متفرق
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
] .

می توان گفت علت و مناط اینكه یك نهضت، مقدس و محترم و متعالی می شود و سیادت روحانی بر افكار و عقول مردم پیدا می كند، چند چیز است:

در درجه ی اول پاكی و طهارت و قداست هدف و مقصد است، آلوده به اغراض شخصی و منافع مادی و مطامع و حرصها و آزها و جاه طلبی ها و شهوت رانی ها و خودخواهی ها و خودپرستی ها و تعصبها و قومیتها و حمیّتها نیست، به خاطر خدا و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 448
امر خدا و توحید و عدل و قیام به قسط و حرّیت و حمایت مظلوم و دفاع از ضعیف است(إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی اَلْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ. . . ) [1]، به خاطر ارتعاش و سوزشی است كه در وجدان و ضمیر انسانی پیدا می شود، به خاطر انسانیت و جامعه ی انسانیت است، به خاطر اصول مقدس اجتماع بشری است و به عبارت دیگر جنبه ی اصولی دارد نه جنبه ی فردی [2]، آن هم اصول عالی انسانیت كه قوام زندگی انسانی به آنهاست و روح زندگی انسانی آنهاست، به خاطر روح زندگی است كه بالاتر از ابزار زندگی است؛ اگر ابزار موجود نباشد بشر می تواند با ابزار دیگر زندگی [كند] اما اگر كلمات مقدس عدالت و حق و حرّیت از قاموس بشریت محو بشود مثل این است كه از این فضا هوا را محو كنند. فرق است بین اینكه در این فضا چراغ نباشد، فرش نباشد، بلندگو نباشد، چادر نباشد، بادبزن نباشد، با آنكه هوا نباشد.

علت دوم مقدس و متعالی و محترم بودن این نهضتها این است كه در ظلمتهای متراكم و در میان یأسها و ناامیدیهای مطلق، در مواقعی كه ستاره ای در آسمان بشریت دیده نمی شود، مانند برقی می درخشد و مانند شعله ای حقانی فرا راه آدمیان ظاهر می شود؛ حركتی است در میان سكونها و ندایی است در سكوت مرگبار و خاموشی مرگبار، برقی است در تاریكی و قلیلی است در برابر كثیر(كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِیرَةً بِإِذْنِ اَللّهِ) [3]و لهذا مورد تصویب عقلای خودپرست واقع نمی گردد؛ مانند «ابری است در بیابان، بر تشنه ای ببارد» ؛ مانند محبوبی است كه بدون وعده ی قبلی و در حال نزار عاشق، خود را به محبّ خود برساند:

وَ بَریدٌ یَأْتی بِوَصْلِ حَبیبٍ
وَ حَبیبٌ یَأْتی بِلا میعادٍ [4]
علت سوم تقدس این نهضتها این است كه همراه است با یك درك قوی و یك بصیرت نافذ كه پشت پرده ی ظواهر را می بیند و به عبارت معروف: در خشت خام می بیند چیزی را كه دیگران در آینه نمی بینند. همان طوری كه آن دو قسمت، از آیات
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 449
قرآن استنباط می شود مثل آیه ی «مَنْ أَنْصارِی إِلَی اَللّهِ» [5]*و آیه ی «سِراجاً مُنِیراً» [6]و آیه ی «یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً» [7]، این قسمت- كه در این نهضتهای مقدس بصیرتی و احساسی قوی موجود است و آنها چیزی را حس می كنند كه دیگران حس نمی كنند، چیزی را می بینند كه دیگران نمی بینند- نیز از قرآن استنباط می شود، مثل آیه ی: «وَ لَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ» [8]و آیه ی «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدیً» [9]. كلمه ی «رشد» در عربی به معنای نموّ نیست كه در فارسی استعمال می شود، بلكه همان معنایی است كه در فقه می گویند «عاقل بالغ رشید» . كلمه ی «زِدْناهُمْ هُدیً» نیز همان معنای رشد را می فهماند. نهضت سید جمال از آن جهت مقدس است كه بیش از عصر خود بصیرت داشت. از نامه هایی كه به علما نوشته پیداست. البته جنبه های دیگر هم هست از قبیل عدم تعادل قوا و تجهیزات ظاهری و مادی، كه موسی و ابراهیم و محمد صلی الله علیه و آله یكتنه قیام كردند و همچنین امام حسین علیه السلام. این جنبه ها به علت دوم برمی گردد.

حالا در نهضت امام حسین یك درك قوی وجود داشت و آن جریان پشت پرده ی ضد اسلامی امویان را كه مردم ظاهر بین نمی دیدند [می دید. ] ابو سفیان در خانه ی عثمان گفت: «یا بَنی اُمَیَّةَ! تَلَقَّفوها تَلَقُّفَ الْكُرَةِ، اَما وَ الَّذی یَحْلِفُ بِهِ أَبو سُفْیانَ لا جَنَّةَ وَ لا نارَ، وَ ما زِلْتُ اَرْجوها لَكُمْ وَ لِتَصیرَنَّ اِلی اَبْنائِكُمْ وِراثَةً» . ابو سفیان گفت: مُلك است و سلطنت، حق و معنا و بهشت و جهنم همه دروغ است؛ این توپ را نگذارید از تیپ شما خارج بشود، به یكدیگر پاس بدهید و نگذارید از میان شما خارج شود؛ آن را موروثی كنید. موضوع ولایتعهد یزید و بیعت گرفتن از مردم و در مقدّم همه امام حسین، جامه ی عمل پوشاندن به تفكر خطرناك ابو سفیانی یعنی به تفكر حزبی بود كه آن هم به نوبه ی خود اصولی بود.

ولی مردم ظاهربین و گول تظاهرخور و حمل به ظاهر كن، هیچ گونه توجهی به این امور نداشتند و اینكه امام حسین فرمود: «وَ عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 450
مِثْلِ یَزیدَ» حقیقتی بود كه حسین درك می كرد و دیگران درك نمی كردند. امام حسین می دید كه با خلافت یزید اصل ابو سفیانیِ «وَ لِتَصیرَنَّ اِلی صِبْیانِكُمْ وِراثَةً» دارد عملی می شود و ممكن است در اثر سكوت، این مطلب سنتی بشود و احادیثی هم جعل شود كه خلافت باید در خاندان ابو سفیان بماند.

امام حسین به دست یهود و نصاری و مجوس یا مشركین عرب یا اهل ردّه كشته نشد، به دست مسلمانان و بلكه دوستان پدرش كشته شد و حتی به دست شامیان كشته نشد، به دست كوفیان كشته شد. البته كوفیان مرعوب بودند و عامّه پیرو رؤسا بودند و رؤسا از رشوه آبستن بودند: «اَمّا رُؤَساؤُهُمْ فَقَدْ اُعْظِمَتْ رِشْوَتُهُمْ وَ مُلِئَتْ غَرائِرُهُمْ» آنها جوالهاشان پر شده بود، حواله های كلان بانكی دریافت كرده بودند، لیره و دلار سبیل بود برای آنها، ولی عمده درك ضعیف عامّه و فراموشكاری عامّه بود چنانكه بعد خواهیم گفت.

گفتیم كه یكی از علل و یا مهمترین علت شهادت امام حسین و یا مهمترین علت گرویدن مردم به امویان، جهالت مردم بود. از طرفی هم می دانیم امام حسین با یزید مبارزه نمی كرد؛ او بالاتر از این بود كه هدفش شخص و فرد باشد؛ هدف او اصولی و كلی بود. درحقیقت امام حسین با ظلم مبارزه می كرد و با جهل، چنانكه در زیارت به ما تلقین و تعلیم كرده اند كه هدف این مبارزه از بین بردن جهل و گمراهی است چنانكه در زیارت اربعین است: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ» [10].

اكنون توضیح می دهم كه مقصود از جهالت مردم این نبود كه چون مردم بی سواد بودند و درس نخوانده بودند، مرتكب چنین عملی شدند و اگر درس خوانده و تحصیل كرده می بودند نمی كردند. نه، در اصطلاح دین «جهالت» بیشتر در مقابل «عقل» گفته می شود و مقصود آن تنبّه عقلی است كه مردم باید داشته باشند، و به عبارت دیگر قوّه ی تجزیه و تحلیل قضایای مشهود و تطبیق كلیات بر جزئیات است و این چندان ربطی به سواد و بی سوادی ندارد. علم، حفظ و ضبط كلیات است و عقل قوّه ی تحلیل است. به عبارت دیگر امام حسین شهیدِ فراموشكاری مردم شد، زیرا مردم اگر در تاریخ پنجاه شصت ساله ی خودشان فكر می كردند و قوّه ی تنبّه و استنتاج و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 451
عبرت گیری در آنها می بود و به تعبیر سید الشّهداء كه فرمود: «اِرْجِعوا اِلی عُقولِكُمْ» اگر به عقل و تجربه ی پنجاه شصت ساله ی خود رجوع می كردند و جنایتهای ابو سفیان و معاویه و زیاد در كوفه و خاندان اموی را اصولاً فراموش نمی كردند و گول ظاهر فعلی معاویه را- كه دم زدن از دین به خاطر منافع شخصی است- نمی خوردند و عمیق فكر می كردند، و حساب می كردند آیا حسین علیه السلام برای دین و دنیای آنها بهتر بود یا یزید و معاویه و عبید الله، هرگز چنین جنایتی واقع نمی شد. پس درحقیقت علت عمده ی اینكه مردمی نسبتاً معتقد به اسلام این طور با خاندان پیغمبر رفتار كردند در صورتی كه همانها حاضر بودند قربةً الی اللّه در جنگ كفار شركت كنند، فقط و فقط فراموشكاری مردم و گول ظاهر خوردن آنها بود، یعنی نتوانستند پشت پرده ی نفاق را ببینند. ظواهر شعائر اسلامی را محفوظ می دیدند و توجه به اصول و معانیِ از بین رفته نداشتند. البته در این حادثه- چنانكه قبلاً گفتیم- رعب و ترس و استسباع از یك طرف، و فساد اخلاق رؤسا و رشوه خواری آنها و طمع آنها و اطاعت كوركورانه ی- به حسب خوی قبیله ای عربی- كوچكترها از رؤسای قبائل از طرف دیگر، نیز از عوامل مهم وقوع این حادثه بود. این حادثه صددرصد یك حادثه ی اسلامی است. امام حسین به قول آن مرد معاند به سیف جدّش كشته شد اما به علت جهالت و ظاهربینی و گول حفظ ظواهر و شعائر خوردن مردم.

از جمله عواملی كه در این حادثه زیاد دخالت داشت این بود كه به حسب تصادف، كارگردانان این حادثه یك عده مردمی بودند كه جانی بالفطره بودند و به قول عقّاد:

«المسخاء المشوّهین اولئك الّذین تمتلی صدورهم بالحقد علی ابناء آدم و لا سیّما من كان منهم علی سواء الخلق و حسن الاحدوثة، فاذا بهم یفرغون حقدهم لعدائه و ان لم ینتفعوا بأجْر أو غنیمة. . . » [11].
[1] . قصص/4.
[2] . و به عبارت دیگر از این جنبه است كه از خودپرستی و منفعت پرستی گذشته و خود را فدای مصالح جامعه می كنند، فدای حق و عدالت می شوند، تبدیل می شوند به حق و عدالت و لهذا مثل حق و عدالت، مقدس می گردند.
[3] . بقره/249.
[4] . [و پیكی كه خبر وصال یار می آورد، و یاری كه بدون وعده از راه می رسد. ]
[5] . آل عمران/52.
[6] . احزاب/46.
[7] . قصص/4.
[8] . انبیاء/51. [به تحقیق برای ابراهیم اسباب رشد او را فراهم آوردیم. ]
[9] . كهف/13. [ما اخبار آنها را بحق برای تو بازگوییم. بدرستی كه آنها جوانانی بودند كه به پروردگارشان ایمان آورده بودند و ما بر هدایتشان افزودیم. ]
[10] . [و خون قلب خویش را در راه تو نثار كرد تا بندگان تو را از نادانی و حیرت گمراهی نجات بخشد. ]
[11] . [آنان مسخ شدگان زشت رویی بودند كه سینه هاشان از كینه ی فرزندان آدم آكنده بود بویژه از كسانی كه اخلاقی استوار و آثاری نیكو داشته اند، و به همین دلیل تمامی كینه های خود را از روی دشمنی با وی بر سر آنان ریختند، هرچند كه از این كار پاداش و غنیمتی نصیبشان نشد. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است