در
کتابخانه
بازدید : 1188304تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Expand فصل اول حماسه حسینی فصل اول حماسه حسینی
Expand فصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلافصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلا
Expand فصل سوم ماهیت قیام حسینی فصل سوم ماهیت قیام حسینی
Expand فصل چهارم تحلیل واقعه عاشورافصل چهارم تحلیل واقعه عاشورا
Expand فصل پنجم شعارهای عاشورافصل پنجم شعارهای عاشورا
Expand فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی
Collapse فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand 1 معنی تبلیغ 1 معنی تبلیغ
Expand 2 وسائل و ابزار پیام رسانی 2 وسائل و ابزار پیام رسانی
Expand 3 روش تبلیغ 3 روش تبلیغ
Collapse 4 روشهای تبلیغی نهضت حسینی 4 روشهای تبلیغی نهضت حسینی
Expand 5 حادثه ی كربلا، تجسم عملی اسلام 5 حادثه ی كربلا، تجسم عملی اسلام
Expand 6 نقش اهل بیت سید الشهداء درتبلیغ نهضت حسینی 6 نقش اهل بیت سید الشهداء درتبلیغ نهضت حسینی
Expand 7 شرایط مبلّغ، و تأثیر تبلیغی اهل بیت امام در مدت اسارتشان 7 شرایط مبلّغ، و تأثیر تبلیغی اهل بیت امام در مدت اسارتشان
Expand بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
علی علیه السلام در كلمات خودشان به خطر عظیم بنی امیّه اشاره ها كرده اند. خطبه ای است كه اول آن راجع به خوارج است و در اواخر عمرشان هم انشاء كرده اند، می فرمایند: «فَأَنَا فَقَأْتُ عَیْنَ الْفِتْنَةِ» من بودم كه چشم فتنه را درآوردم (مقصود داستان خوارج است) . یك مرتبه در وسط كلام گریز می زنند به بنی امیّه: «اَلا وَ اِنَّ اَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدی عَلَیْكُمْ فِتْنَةُ بَنی اُمَیَّةٌ فَإنَّها فِتْنَةُ عَمْیاءُ مُظْلِمَةٌ» [1]ولی فتنه و داستان خوارج آن قدر خطر بزرگی نیست، یعنی بزرگ است اما از آن بزرگتر و خطرناكتر فتنه ی بنی امیّه است.

درباره ی فتنه ی بنی امیّه، ایشان كلمات زیادی دارند. یكی از خصوصیاتی كه علی علیه السلام برای بنی امیّه ذكر می كند این است كه می گوید: مساوات اسلامی به دست اینها بكلی پایمال خواهد شد و آنچه كه اسلام آورده بود كه مردم همه برابر یكدیگر هستند دیگر در دوره ی بنی امیّه وجود نخواهد داشت، مردم تقسیم خواهند شد به آقا و بنده، و شما مردم بنده ی آنها در عمل خواهید بود. در جمله ای چنین می فرماید: «حَتّی لا یَكونَ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 367
انْتِصارُ اَحَدِكُمْ مِنْهُمْ اِلاّ كَانْتِصارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ» كه خلاصه اش این است كه برخورد شما با اینها شبیه برخورد یك بنده با آقا خواهد بود؛ آنها همه آقا خواهند بود و شما حكم برده و بنده را خواهید داشت، كه در این زمینه مطلب خیلی زیاد است.

دومین چیزی كه در پیش بینی های امیر المؤمنین آمده است و بعد رخ داد، سر به نیست شدن به اصطلاح روشنفكران بعد از ایشان است. تعبیر حضرت چنین است:

«عَمَّتْ خُطَّتُها وَ خُصَّتْ بَلِیَّتُها» [2]این بلیه ای است كه همه جا را می گیرد ولی گرفتاریهایش اختصاص به یك طبقه ی معین پیدا می كند. تعبیر حضرت، تعبیر بسیار عالی و خوبی است. این طور می فرمایند: «وَ اَصابَ الْبَلاءُ مَنْ اَبْصَرَ فیها وَ اَخْطَأَ الْبَلاءُ مَنْ عَمِیَ عَنْها» [3]هركس كه بصیرتی داشته باشد و به قول امروز روشنفكر باشد، هركس كه فهم و دركی داشته باشد، این بلا و فتنه او را می گیرد، زیرا نمی خواهند آدم چیزفهمی وجود داشته باشد. و تاریخ نشان می دهد كه بنی امیّه افراد به اصطلاح روشنفكر و درّاك آن زمان را درست مثل مرغی كه دانه ها را جمع كند، یك یك جمع می كردند و سر به نیست می نمودند، و چه قتلهای فجیعی در این زمینه انجام دادند! .

مسأله ی سوم هتك حرمتهای الهی است. دیگر حرامی باقی نمی ماند مگر اینكه اینها مرتكب خواهند شد و عقد بسته ای از اسلام باقی نمی ماند جز اینكه باز می كنند: «لا یَدْعوا للّهِ مُحَرَّماً اِلاَّ اسْتَحَلّوهُ وَ لا عَقداً اِلاّ حَلّوهُ» [4].

چهارم اینكه مسأله به اینجا پایان نمی گیرد بلكه عملاً با اسلام مخالفت می كنند و برای اینكه مردم را واژگونه كنند اسلام را واژگونه می كنند: «وَ لُبِسَ الْاِسْلامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلوباً» [5]اسلام را به تن مردم می پوشانند اما آنچنان كه پوستینی را وارونه بپوشانند.

شما می دانید كه خاصیت پوستین یعنی گرم كردن و نیز زیبایی نقش ونگارهای آن وقتی بروز می كند كه آن را درست بپوشند. اگر پوستین را وارونه بپوشند، یك ذره گرما ندارد و بعلاوه یك امر وحشتناكی می شود كه مورد تمسخر افراد قرار می گیرد.

علی علیه السلام كه شهید شد، بر خلاف پیش بینی معاویه- كه علی با كشته شدنش تمام می شود- به صورت یك سمبل در جامعه زنده شد اگر چه به عنوان یك فرد كشته شد؛ یعنی فكر علی بعد از مردنش بیشتر گسترش یافت و بعد شیعه در مقابل حزب اموی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 368
دور همدیگر جمع شدند، همفكریها پیدا شد و در واقع آن وقت بود كه شیعه ی علی به صورت یك جمعیت متشكل درآمد. معاویه در دوره ی خودش مبارزات زیادی با فكر علی علیه السلام كرد. سبّ و لعن ها بالای منبر برای علی می شد. بخشنامه كرده بودند كه در سراسر كشور اسلامی در نماز جمعه ها علی علیه السلام را لعن كنند، و این علامت این است كه علی علیه السلام به صورت یك نیرو و یك سمبل و یك فكر و عقیده و ایمان در روح مردم زنده بود و وجود داشت. این مرد برای مبارزه با فكر و روح علی كارها انجام داد؛ یكی را مسموم كرد، سر دیگری را روی نیزه كرد. اینها به جای خودش، ولی معاویه یك ظاهری برای فریب مردم حفظ می كرد. تا دوره ی یزید می رسد كه دیگر طشت رسوایی از بام می افتد. و انصاف این است كه یزید از نظر سیاست اموی هم یك غلط بود، یعنی كسی بود كه نتوانست سیاست اموی را اعمال كند بلكه كاری كرد كه پرده ی امویها را درید. در این شرایط است كه ابا عبد الله نهضت خودشان را آغاز می كنند.
[1] . نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ی 92.
[2] همان
[3] همان
[4] . نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ی 97.
[5] . نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه ی 107.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است