در
کتابخانه
بازدید : 1188187تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Expand فصل اول حماسه حسینی فصل اول حماسه حسینی
Expand فصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلافصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلا
Collapse فصل سوم ماهیت قیام حسینی فصل سوم ماهیت قیام حسینی
Expand فصل چهارم تحلیل واقعه عاشورافصل چهارم تحلیل واقعه عاشورا
Expand فصل پنجم شعارهای عاشورافصل پنجم شعارهای عاشورا
Expand فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی
Expand فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی از اشتباهاتی كه نویسنده ی كتاب شهید جاوید در اینجا كرده است، به نظر من این است كه برای عامل دعوت مردم كوفه ارزش بیش از حد قائل شده است، گویی خیال كرده است كه عامل اساسی و اصلی این است. البته اینها اجتهاد و استنباط است.

خوب، یك كسی استنباط می كند، اشتباه می كند. اشتباه كرده است. غیر از این، من چیزی نمی خواهم بگویم. یك اجتهادِ اشتباه بوده است. خیر، در میان این عاملها اتفاقاً كوچكترین آنها از نظر تأثیر، عامل دعوت مردم كوفه است و الاّ اگر عامل اساسی این می بود، آن وقتی كه به امام خبر رسید كه زمینه ی كوفه دیگر منتفی شد، امام می بایست دست از آن حرفهای دیگرش هم برمی داشت و می گفت بسیار خوب، حالا كه این طور شد، پس ما بیعت می كنیم، دیگر دم از امر به معروف و نهی از منكر هم نمی زنیم. اتفاقاً قضیه برعكس است. داغترین خطبه های امام حسین، شورانگیزترین و پرهیجان ترین سخنان امام حسین، بعد از شكست كوفه است.

اینجاست كه نشان می دهد امام حسین تا چه اندازه روی عامل امر به معروف و نهی از منكر تكیه دارد و اوست كه به این دولت و حكومت فاسد هجوم آورده است. از نظر این عامل، امام حسین مهاجم به حكومت فاسد وقت است، ثائر و انقلابی است. بین راه دارد می آید، چشمش می افتد به دو نفر كه از طرف كوفه می آیند، می ایستد تا با آنها صحبت كند. آنها می فهمند كه امام حسین است، راهشان را كج می كنند. امام هم می فهمد كه آنها دلشان نمی خواهد حرفی بزنند، راه خودش را ادامه می دهد. یكی از اصحابش كه پشت سر می آمد، آن دو را دید و با آنها صحبت كرد. آنها قضایای ناراحت كننده ی كوفه را از شهادت مسلم و هانی برای او نقل كردند، گفتند: و اللّه ما خجالت كشیدیم این خبر را به امام حسین بدهیم. آن مرد بعد كه به امام ملحق شد، وارد منزلی كه امام در آن نشسته بود شد. گفت: من خبری دارم، هرطور كه اجازه می فرمایید بگویم. اگر اجازه می فرمایید اینجا عرض كنم، اینجا عرض می كنم. اگر نه،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 149
می خواهید من به طور خصوصی عرض كنم، به طور خصوصی عرض می كنم.

فرمود: بگو، من از اصحاب خودم چیزی را مستور ندارم، با هم یك رنگ هستیم. قضیه را نقل كرد كه آن دو نفری كه دیروز شما می خواستید با آنها ملاقات كنید ولی آنها راهشان را كج كردند، من با آنها صحبت كردم، گفتند قضیه از این قرار است: كوفه سقوط كرد، مسلم و هانی كشته شدند. تا این جمله را شنید، اول اشك از چشمانش جاری شد. حالا ببینید چه آیه ای را می خواند: «مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اَللّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاً» [1](اصلاً در قرآن آیه ای مناسبتر برای چنین موقعی پیدا نمی كنید. ) بعضی از مؤمنین به پیمانی كه با خدای خویش بستند وفا كردند. از اینهایی كه وفا كننده به پیمان خویش هستند، بعضی از آنها گذشتند و رفتند شهید شدند و عده ی دیگر هم انتظار می كشند تا نوبت آنها بشود. یعنی ما فقط برای كوفه نیامدیم. كوفه سقوط كرد كه كرد. حركت ما كه فقط معلول دعوت مردم كوفه نبوده است. این، یكی از عوامل بود كه برای ما این وظیفه را ایجاب می كرد كه عجالتاً از مكه به طرف كوفه بیاییم. ما وظیفه ی بزرگتر و سنگین تری داریم. مسلم به پیمان خود وفا كرد و كارش گذشت، پایان یافت، شهید شد؛ آن سرنوشت مسلم را ما هم پیدا كنیم.
[1] . احزاب/23.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است