در
کتابخانه
بازدید : 1188004تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Collapse فصل اول حماسه حسینی فصل اول حماسه حسینی
Expand فصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلافصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلا
Expand فصل سوم ماهیت قیام حسینی فصل سوم ماهیت قیام حسینی
Expand فصل چهارم تحلیل واقعه عاشورافصل چهارم تحلیل واقعه عاشورا
Expand فصل پنجم شعارهای عاشورافصل پنجم شعارهای عاشورا
Expand فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی
Expand فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حسین بن علی علیه السلام یك روح بزرگ و یك روح مقدس است. اساساً روح كه بزرگ شد تن به زحمت می افتد، و روح كه كوچك شد تن آسایش پیدا می كند. این خود یك حسابی است. ابن عباس ها بیایند نهی كنند، مگر روح حسین اجازه می دهد؟ ! متنبّی، شاعر معروف عرب شعر خوبی دارد، می گوید:

وَ اِذا كانَتِ النُّفوسُ كِباراً
تَعِبَتْ فی مُرادِهَا الْأجْسامُ [1]
می گوید وقتی كه روح بزرگ شد جسم و تن چاره ای ندارد جز آنكه به دنبال روح بیاید، به زحمت بیفتد و ناراحت شود. اما روح كوچك به دنبال خواهشهای تن می رود، هرچه را كه تن فرمان بدهد اطاعت می كند. روح كوچك به دنبال لقمه برای بدن می رود اگر چه از راه دریوزگی و تملّق و چاپلوسی باشد. روح كوچك دنبال پست و مقام می رود و لو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح كوچك تن به هر ذلت و بدبختی می دهد برای اینكه می خواهد در خانه اش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد.

اما روح بزرگ به تن نان جو می خوراند، بعد هم بلندش می كند و می گوید شب زنده داری كن. روح بزرگ وقتی كه كوچكترین كوتاهی در وظیفه ی خودش می بیند، به تن می گوید این سر را توی این تنور ببر تا حرارت آن را احساس كنی و دیگر در كار یتیمان و بیوه زنان كوتاهی نكنی! [2]روح بزرگ آرزو می كند كه در راه هدفهای الهی و هدفهای بزرگ خودش كشته شود؛ فرقش شكافته می شود، خدا را شكر می كند [3]. روح وقتی كه بزرگ شد، خواه ناخواه باید در روز عاشورا سیصد زخم به بدنش وارد شود. آن تنی كه در زیر سم اسبها لگدمال می شود، جریمه ی یك روحیه ی بزرگ را می دهد، جریمه ی یك حماسه را می دهد، جریمه ی حق پرستی را می دهد، جریمه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 42
روح شهید را می دهد.

وقتی كه روح بزرگ شد، به تن می گوید من می خواهم به این خون ارزش بدهم.

شهید به چه كسی می گویند؟ روزی چقدر آدم كشته می شوند؟ مثلاً هواپیما سقوط می كند و عده ای كشته می شوند، چرا به آنها شهید نمی گویند؟ چرا دور كلمه ی «شهید» را هاله ای از قدس گرفته است؟ چون شهید كسی است كه یك روح بزرگ دارد، روحی كه هدف مقدس دارد، كسی است كه در راه عقیده كشته شده است، كسی است كه برای خودش كار نكرده است، كسی است كه در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است.
[1] . دیوان متنبّی، جزء دوم، ص 267، چاپ مكتب دار البیان بغداد.
[2] . [اشاره به علی علیه السلام و آن داستان معروف است كه در كتاب داستان راستان تحت عنوان «مرد ناشناس» آمده است. ]
[3] . [اشاره به علی علیه السلام است كه پس از شكافته شدن فرق مباركش ندا در داد: «فُزتُ بِرَبِّ الْكَعْبَة» قسم به خدای كعبه كه رستگار شدم. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است