اما دیگری می گوید: نه، ارزش امر به معروف و نهی از منكر بالاتر از اینهاست، البته
با توجه به موردش. ببین امر به معروف و نهی از منكر را برای چه می خواهی بكنی؟ در
چه موضوعی می خواهی امر به معروف و نهی از منكر كنی؟ یك وقت موضوع امر به
معروف و نهی از منكر موضوع كوچكی است. مثلاً كسی كوچه را كثیف می كند، پوست
خربزه را می اندازد در كوچه، نباید بیندازد. شما اینجا باید نهی از منكر كنید، باید او را
ارشاد و هدایت كنید، باید به او بگویید این كار را نكن، درست نیست. حالا اگر شما
برای نهی از منكر كردن در چنین مسأله ای، به خاطر پوست خربزه در كوچه انداختن،
بدانید او یك فحش ناموسی به شما می دهد، در این صورت این كار آن قدر ارزش ندارد
كه شما یك فحش ناموسی بشنوید.
یك وقت هم هست كه موضوع امر به معروف و نهی از منكر، موضوعی است كه
اسلام برای آن اهمیتی بالاتر از جان و مال و حیثیت انسان قائل است. می بینید قرآن به
خطر افتاده است، تمام دسیسه بازی ها برای این است كه با قرآن مبارزه شود، وضعیت
در سرحدّ به خطر افتادن قرآن و اصول قرآنی است، در سرحدّ به خطر افتادن عدالت
است، كه قرآن صریح می گوید هدف انبیاء برقراری عدالت در اجتماع بشری است:
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ اَلْكِتابَ وَ اَلْمِیزانَ لِیَقُومَ اَلنّاسُ بِالْقِسْطِ» [1](مسأله ی ظلم و عدالت، اصل و محور زندگی بشریت است. پیغمبر اكرم فرمود: «اَلْمُلْكُ یَبْقی مَعَ
الْكُفْرِ وَ لا یَبْقی مَعَ الظُّلْمِ» . هیچ اجتماعی نمی تواند بر شالوده ی ظلم و ستم باقی بماند. ) یا
آنجا كه مسأله ای نظیر وحدت اسلامی در خطر است، كه اسلام در موضوع وحدت چه
اندازه عنایت و حساسیت دارد و به وحدت مسلمین اهمیت می دهد، می فرماید:
«وَ
اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» [2]. دست دشمن را می بینی، دسیسه ی دشمن را می بینی كه دائماً میان مسلمین تفرقه اندازی می كند؛ آیا در اینجا می گویی امر به
معروف نكن، حرف نزن، نهی از منكر نكن، كه اگر این را بگویم جانم در خطر است،
آبرویم در خطر است، اجتماع نمی پسندد، از این مزخرفها؟ ! .
بنابراین، امر به معروف و نهی از منكر در مسائل بزرگ مرز نمی شناسد. هیچ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 268
چیزی، هیچ امر محترمی نمی تواند با امر به معروف و نهی از منكر برابری كند،
نمی تواند جلویش را بگیرد. این اصل دایر مدار این است كه موضوع امر به معروف و
نهی از منكر چیست. اینجاست كه می بینیم حسین بن علی، ارزش امر به معروف و نهی
از منكر را چقدر بالا برد! همان طور كه اصل امر به معروف و نهی از منكر ارزش نهضت
حسینی را- به بیانی كه قبلاً عرض كردم- بالا برد، نهضت حسینی نیز ارزش امر به
معروف و نهی از منكر را بالا برد چون حسین بن علی فهماند كه انسان در راه امر به
معروف و نهی از منكر به جایی می رسد كه مال و آبروی خودش را باید فدا كند، ملامت
مردم را باید متوجه خودش كند همان طور كه حسین كرد.
احدی نهضت حسینی را تصویب نمی كرد. البته در سطحی كه آنها فكر می كردند،
درست هم فكر می كردند ولی در سطحی كه حسین بن علی فكر می كرد، ماورای حرف
آنها بود. آنها در این سطح فكر می كردند كه اگر این مسافرت برای به دست گرفتن
زعامت است عاقبت خوشی ندارد، و راست هم می گفتند. خود امام هم در روز عاشورا
وقتی كه اوضاع و احوال را به چشم دید، فرمود: «للّهِ دَرُّ ابْنِ عَبّاسٍ یَنْظُرُ مِنْ سَتْرٍ رَقیقٍ»
مرحبا به پسر عبّاس كه حوادث را از پشت پرده ی نازك می بیند؛ تمام اوضاع امروز،
وضع مردم كوفه و وضع اهل بیت مرا در مدینه به من گفت. ابن عبّاس به امام حسین
علیه السلام می گفت: تو اگر به كوفه بروی، من یقین دارم كه مردم كوفه نقض عهد می كنند.
بسیاری از افراد دیگر نیز این سخن را می گفتند. در جواب بعضی سكوت می كرد. در
جواب یكی از آنها گفت: «لا یَخْفی عَلَیَّ الْاَمْرُ» مطلبی كه تو می گویی بر خودم نیز پنهان
نیست، خودم هم می دانم.
أبا عبد اللّه علیه السلام در چنین جریانی ثابت كرد كه به خاطر امر به معروف و نهی از
منكر، به خاطر این اصل اسلامی می توان جان داد، عزیزان داد، مال و ثروت داد،
ملامت مردم را خرید و كشید. چه كسی توانسته است در دنیا به اندازه ی حسین بن علی
به اصل امر به معروف و نهی از منكر ارزش بدهد؟ معنی نهضت حسینی این است كه
امر به معروف و نهی از منكر آن قدر بالاست كه تا این حد در راه آن می توان فداكاری
كرد.