در
کتابخانه
بازدید : 425293تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مقدّمه مقدّمه
Expand بخش اول كتابی شگفت بخش اول كتابی شگفت
Expand بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه بخش دوم الهیات و ماوراء الطبیعه
Expand بخش سوم سلوك و عبادت بخش سوم سلوك و عبادت
Expand بخش چهارم حكومت و عدالت بخش چهارم حكومت و عدالت
Expand بخش پنجم اهل بیت و خلافت بخش پنجم اهل بیت و خلافت
Collapse بخش ششم موعظه و حكمت بخش ششم موعظه و حكمت
Expand بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی بخش هفتم دنیا و دنیا پرستی
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
سرچشمه ی دیگر زهد و ترك لذت گرایی، برخورداری از مواهب روحی و معنوی است. ما فعلاً در صدد اثبات جنبه ی معنوی جهان و جنبه ی معنوی انسان نیستیم؛ این خود داستانی دیگر است. بدیهی است كه بنا بر جهان بینی مادی، ترك لذت گرایی و ماده پرستی و پول پرستی برای یك سلسله كمالات معنوی، بی معنی است. ما فعلاً با این مكتب و این گونه طرز تفكر كاری نداریم. روی سخن با كسانی است كه بویی از معنویت به مشامشان رسیده است. اگر كسی بویی از معنویت برده باشد می داند كه تا انسان از قید هواپرستی آزاد نگردد و تا طفل جان از پستان طبیعت گرفته نشود و تا مسائل مادی از صورت هدف خارج نشود و به صورت وسیله در نیاید، سرزمین دل برای رشد و نموّ احساسات پاك و اندیشه های تابناك و عواطف ملكوتی آماده نمی گردد. این است كه می گویند: زهد شرط اصلی معرفت افاضی است و پیوندی محكم و ناگسستنی با آن دارد.

حق پرستی به معنی واقعی كلمه، یعنی شور محبت و خدمت حق را داشتن و با یاد او مأنوس بودن و از پرستش او لذت بردن و در حال توجه و حضور و ذكر دائم بودن، با خودپرستی و لذت گرایی و در اسارت زرق و برق مادیات بودن به هیچ وجه سازگار نیست. نه تنها خداپرستی مستلزم نوعی زهد است، هر عشق و پرستشی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 532
(خواه در مورد وطن یا مسلك و مرام) مستلزم نوعی زهد و بی اعتنایی نسبت به شؤون مادی است.

عشقها و پرستشها، بر خلاف علمها و فلسفه ها، چون سروكارشان با دل و احساسات است رقیب نمی پذیرند. هیچ مانعی ندارد كه یك نفر عالم یا فیلسوف بنده ی درم و دینار باشد و به موقع خود فكر و اندیشه را در مسائل فلسفی و منطقی و طبیعی و ریاضی به كار اندازد، ولی امكان ندارد قلب چنین فردی كانون یك عشق، آنهم عشق به یك «معنی» از قبیل نوع انسان و یا مرام و مسلك بوده باشد، تا چه رسد به اینكه بخواهد كانون عشق الهی باشد و از عشق الهی برافروخته گردد و محل سطوع اشراقات و الهامات خدایی گردد. پس خانه ی دل را از تعلقات مادی خالی و فارغ نگه داشتن و بتهای سیم و زر را از كعبه ی دل فرود آوردن و شكستن، شرط حصول كمالات معنوی و رشد شخصیت واقعی انسانی است.

همان طور كه بارها گفته ایم، هرگز نباید آزادی از بندگی سیم و زر و بی اعتنایی به آنچه قابل تبدیل به این فلز است، با رهبانیت و ترك مسؤولیتها و شانه خالی كردن از زیر تعهدات اشتباه بشود، بلكه مسؤولیت و تعهد تنها در پرتو چنین زهدهایی است كه حقیقت خویش را باز می یابند و دیگر لفظ توخالی و ادعای بی پشتوانه نمی باشند همچنانكه در شخص علی علیه السلام ایندو یعنی زهد و احساس مسؤولیت یكجا جمع بود. علی اول زاهد جهان بود و در عین حال حساسترین قلبها را نسبت به مسؤولیتهای اجتماعی در سینه داشت. او از طرفی می گفت:

ما لِعَلِیٍّ وَ لَنَعیمٍ یَفْنی وَ لَذَّةٍ لا تَبْقی [1].

علی را با نعمت و لذت ناپایدار چه كار؟ .

از طرف دیگر، برای یك بی عدالتی كوچك و احیاناً به خاطر یك محروم، شب خوابش نمی برد. او حاضر نبود شكم سیر بخوابد، مبادا در اقصی بلاد كشور فردی گرسنه پیدا شود:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 533
«وَ لَعَلَّ بِالْحِجازِ اَوِ الْیَمامَةِ مَنْ لا طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ وَ لا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ. » [2].

میان آن زهد و این حساسیت رابطه ی مستقیم بود. علی چون زاهد و بی اعتنا و بی طمع بود و از طرف دیگر قلبش از عشق الهی مالامال بود و جهان را از كوچكترین ذره گرفته تا بزرگترین ستاره یك واحد مأموریت و مسؤولیت می دید، اینچنین نسبت به حقوق و حدود اجتماعی حساس بود. او اگر فردی لذت گرا و منفعت پرست می بود محال بود اینچنین شخصیت مسؤول و متعهدی پیدا كند.

در روایات اسلامی به این فلسفه ی زهد تصریح شده است و در نهج البلاغه بالخصوص بر آن تكیه شده است. در حدیث از امام صادق علیه السلام رسیده است كه:

. . . وَ كُلُّ قَلْبٍ فیهِ شَكٌّ اَوْ شِرْكٌ فَهُوَ ساقِطٌ وَ اِنَّما اَرادُوا الزُّهْدَ لِتَفْرَغَ قُلوبُهُمْ لِلْاخِرَةِ [3].

هر دلی كه در آن شك یا شرك وجود داشته باشد از درجه ی اعتبار ساقط است. از این جهت زهد را برگزیدند كه دلهایشان برای آخرت از هر آرزوی دیگر خالی و فارغ باشد.

چنانكه می بینیم، در این حدیث هر نوع هواپرستی و لذت پرستی «شرك» و بر ضد خداپرستی خوانده شده است. مولوی زهد عارفانه را اینچنین توصیف می كند:

زهد اندر كاشتن كوشیدن است
معرفت آن كشت را روییدن است
جان شرع و جان تقوا عارف است
معرفت محصول زهد سالف است
بوعلی در نمط نهم اشارات كه به «مقامات العارفین» اختصاص یافته است، زهد را به زهد عارف و زهد غیرعارف تقسیم می كند. می گوید:

«زاهدانی كه از فلسفه ی زهد آگاهی ندارند، به خیال خود «معامله» ای انجام می دهند؛ كالای آخرت را با كالای دنیا معاوضه می كنند، از تمتعات دنیا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 534
دست می شویند كه در عوض از تمتعات اخروی بهره مند گردند، به عبارت دیگر در این جهان برداشت نمی كنند تا در جهان دیگر برداشت نمایند. ولی زاهد آگاه و آشنا به فلسفه ی زهد از آن جهت زهد می ورزد كه نمی خواهد ضمیر خویش را به غیر ذات حق مشغول بدارد. چنین شخصی شخصیت خویش را گرامی می دارد و جز خدا چیز دیگر را كوچكتر از آن می داند كه خود را بدان مشغول سازد و در بند اسارتش درآید. » .

عبارت بوعلی این است:

«الزهد عند غیرالعارف معاملة ما كان یشتری بمتاع الدنیا الاخرة، و الزهد عند العارف تنزه ما عما یشغل سره عن الحق و تكبر علی كل شی ء غیر الحق. » .

و هم او در فصلی دیگر از كتاب اشارات ، آنجا كه درباره ی «تمرین عارف» بحث می كند، می گوید:

«این تمرین به خاطر سه هدف است: یكی رفع مانع یعنی برداشتن غیر خدا از سر راه، دوم رام و مطیع ساختن نفس امّاره نسبت به نفس مطمئنه، سوم تلطیف باطن. » .

آنگاه برای هر یك از آن سه هدف، عامل یا عواملی ذكر می كند. می گوید زهد حقیقی و واقعی كمك می كند به هدف اول، یعنی برداشتن غیر حق از سر راه.
[1] . نهج البلاغه ، خطبه ی 215.
[2] . نهج البلاغه ، نامه ی 45.
[3] كافی ، ج /2ص 16 و 129.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است