ذكر عثمان در نهج البلاغه از دو خلیفه ی پیشین بیشتر آمده است. علت آن روشن
است: عثمان در جریانی كه تاریخ آن را «فتنه ی بزرگ» نامید و خود خویشاوندان
نزدیك عثمان یعنی بنی امیه بیش از دیگران در آن دست داشتند كشته شد و مردم
بلافاصله دور علی علیه السلام را گرفتند و آن حضرت طوعاً او كرهاً بیعت آنان را پذیرفت
و این كار طبعاً مسائلی را برای حضرتش در دوره ی خلافت به وجود آورد. از طرفی
داعیه داران خلافت، شخص او را متهم می كردند كه در قتل عثمان دست داشته است
و او ناچار بود از خود دفاع [كند] و موقف خویش را در حادثه ی قتل عثمان روشن
سازد، و از طرف دیگر گروه انقلابیون كه علیه حكومت عثمان شوریده بودند و
قدرتی عظیم به شمار می رفتند جزو یاران علی علیه السلام بودند. مخالفان علی از او
می خواستند آنان را تسلیم كند تا به جرم قتل عثمان قصاص كنند، و علی علیه السلام
می بایست این مسأله را در سخنان خود طرح كند و تكلیف خود را بیان نماید.
بعلاوه، در زمان حیات عثمان آنگاه كه انقلابیون عثمان را در محاصره قرار داده
بودند و بر او فشار آورده بودند كه یا تغییر روش بدهد یا استعفا كند، یگانه كسی كه
مورد اعتماد طرفین و سفیر فیمابین بود و نظریات هر یك از آنها را علاوه بر نظریات
خود به طرف دیگر می گفت، علی بود.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 478
از همه ی اینها گذشته، در دستگاه عثمان فساد زیادتری راه یافته بود و علی علیه السلام
بر حسب وظیفه نمی توانست در زمان عثمان و یا در دوره ی بعد از عثمان در باره ی آنها
بحث نكند و به سكوت برگزار نماید. اینها مجموعاً سبب شده كه ذكر عثمان بیش از
دیگران در كلمات علی علیه السلام بیاید.
در نهج البلاغه مجموعاً 16 نوبت در باره ی عثمان بحث شده كه بیشتر آنها در باره ی
حادثه ی قتل عثمان است. در پنج مورد علی خود را از شركت در قتل جداً تبرئه
می كند و در یك مورد طلحه را- كه مسأله ی قتل عثمان را بهانه ای برای تحریك علیه
علی علیه السلام قرار داده بود- شریك در توطئه علیه عثمان معرفی می نماید. در دو مورد
معاویه را- كه قتل عثمان را دستاویز برای توطئه و اخلال در حكومت انسانی و
آسمانی علی قرار داده و اشك تمساح می ریخت و مردم بیچاره را تحت عنوان
قصاص از كشندگان خلیفه ی مظلوم، به نفع آرمانهای دیرینه ی خود تهییج می كرد-
سخت مقصر می شمارد.