از جمله مسائلی كه در نهج البلاغه فراوان درباره ی آنها بحث شده است، مسائل
مربوط به حكومت و عدالت است.
هر كسی كه یك دوره نهج البلاغه را مطالعه كند، می بیند علی علیه السلام درباره ی
حكومت و عدالت حساسیت خاصی دارد، اهمیت و ارزش فراوانی برای آنها قائل
است. قطعاً برای كسانی كه با اسلام آشنایی ندارند و برعكس با تعلیمات سایر ادیان
جهانی آشنا می باشند، باعث تعجب است كه چرا یك پیشوای دینی اینقدر به
این گونه مسائل می پردازد! مگر اینها مربوط به دنیا و زندگی دنیا نیست؟ آخر یك
پیشوای دینی را با دنیا و زندگی و مسائل اجتماعی چه كار؟ ! .
و برعكس، كسی كه با تعلیمات اسلامی آشناست و سوابق علی علیه السلام را می داند
كه در دامان مقدس پیغمبر مكرم اسلام پرورش یافته است، پیغمبر او را در كودكی از
پدرش گرفته، در خانه ی خود و روی دامان خود بزرگ كرده است و با تعلیم و تربیت
مخصوص خود او را پرورش داده، رموز اسلام را به او آموخته، اصول و فروع اسلام
را در جان او ریخته است، دچار هیچ گونه تعجبی نمی شود بلكه برای او اگر جز این
بود جای تعجب بود.
مگر قرآن كریم نمی فرماید:
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 430
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ اَلْكِتابَ وَ اَلْمِیزانَ لِیَقُومَ اَلنّاسُ
بِالْقِسْطِ [1]. .
سوگند كه ما پیامبران خویش را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان كتاب و
ترازو فرود آوردیم كه میان مردم به عدالت قیام كنند.
در این آیه ی كریمه برقراری عدالت به عنوان هدف بعثت همه ی انبیاء معرفی شده
است. مقام قداست عدالت تا آنجا بالا رفته كه پیامبران الهی به خاطر آن مبعوث
شده اند. علیهذا چگونه ممكن است كسی مانند علی كه شارح و مفسر قرآن و
توضیح دهنده ی اصول و فروع اسلام است، درباره ی این مسأله سكوت كند و یا در
درجه ی كمتری از اهمیت آن را قرار دهد؟ .
آنان كه در تعلیمات خود توجهی به این مسائل ندارند و یا خیال می كنند این
مسائل در حاشیه است و تنها مسائلی از قبیل طهارت و نجاست در متن دین است،
لازم است در افكار و عقاید خود تجدید نظر نمایند.