از نظر تعلیمات اسلامی، هر گناه اثری تاریك كننده و كدورت آور بر دل آدمی
باقی می گذارد و در نتیجه میل و رغبت به كارهای نیك و خدایی كاهش می گیرد و
رغبت به گناهان دیگر افزایش می یابد.
متقابلاً عبادت و بندگی و در یاد خدا بودن وجدان مذهبی انسان را پرورش
می دهد، میل و رغبت به كار نیك را افزون می كند و از میل و رغبت به شر و فساد و
گناه می كاهد، یعنی تیرگیهای ناشی از گناهان را زایل می گرداند و میل به خیر و
نیكی را جایگزین آن می سازد.
در نهج البلاغه خطبه ای هست كه درباره ی نماز، زكات و اداء امانت بحث كرده
است. پس از توصیه و تأكیدهایی درباره ی نماز، می فرماید:
وَ اِنَّها لَتَحُتُّ الذُّنوبَ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُها اِطْلاقَ الرِّبَقِ وَ شَبَّهَها
رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِالْحَمَّةِ تَكونُ عَلی بابِ الرَّجُلِ فَهُوَ یَغْتَسِلُ مِنْها فِی الْیَوْمِ
وَاللَّیْلَةِ خَمْسَ مَرّاتٍ، فَما عَسی اَنْ یَبْقی عَلَیْهِ مِنَ الدَّرَنِ
[1]؟ .
نماز گناهان را مانند برگ درخت می ریزد و گردنها را از ریسمان گناه آزاد
می سازد. پیامبر خدا نماز را به چشمه ی آب گرم كه بر در خانه ی شخص باشد و
روزی پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد تشبیه فرمود. آیا با چنین
شستشوها چیزی از آلودگی بر بدن باقی می ماند؟