نیروی محبت از نظر اجتماعی نیروی عظیم و مؤثری است. بهترین اجتماعها آن
است كه با نیروی محبت اداره شود، محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و
ارادت مردم به زعیم و زمامدار.
علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگی است برای ثبات و ادامه ی حیات حكومت، و
تا عامل محبت نباشد رهبر نمی تواند و یا بسیار دشوار است كه اجتماعی را رهبری
كند و مردم را افرادی منضبط و قانونی تربیت كند ولو اینكه عدالت و مساوات را در
آن اجتماع برقرار كند. مردم آنگاه قانونی خواهند بود كه از زمامدارشان علاقه ببینند
و آن علاقه هاست كه مردم را به پیروی و اطاعت می كشد.
قرآن خطاب به پیغمبر می كند كه ای پیغمبر! نیروی بزرگی را برای نفوذ در مردم و
اداره ی اجتماع در دست داری:
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اَللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ
فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ [1].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 261
به موجب لطف و رحمت الهی، تو برایشان نرمدل شدی كه اگر تندخوی
سختدل بودی از پیرامونت پراكنده می گشتند. پس، از آنان درگذر و
برایشان آمرزش بخواه و در كار با آنان مشورت كن.
در اینجا علت گرایش مردم به پیغمبر اكرم را علاقه و مهری دانسته كه نبی اكرم
نسبت به آنان مبذول می داشت. باز دستور می دهد كه ببخششان و برایشان استغفار
كن و با آنان مشورت نما. اینها همه از آثار محبت و دوستی است، همچنانكه رفق و
حلم و تحمل، همه از شؤون محبت و احسان اند.
او به تیغ حلم چندین خلق را
واخرید از تیغ، چندین حلق را
تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر
بل ز صد لشكر ظفرانگیزتر
[2]
و باز قرآن می فرماید:
وَ لا تَسْتَوِی اَلْحَسَنَةُ وَ لاَ اَلسَّیِّئَةُ اِدْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا اَلَّذِی بَیْنَكَ وَ
بَیْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ [3].
نیك و بد یكسان نیست. با اخلاق نكوتر دفع شر كن كه آنگاه آن كه بین تو
و او دشمنی است گویا دوستی خویشاوند است.
ببخش ای پسر كآدمیزاده صید
به احسان توان كرد و وحشی به قید
عدو را به الطاف گردن ببند
كه نتوان بریدن به تیغ این كمند
[4]
امیرالمؤمنین نیز در فرمان خویش به مالك اشتر آنگاه كه او را به زمامداری مصر
منصوب می كند، درباره ی رفتار با مردم چنین توصیه می كند:
وَ اَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الَْمحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ. . . فَاَعْطِهِمْ مِنْ
عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلَ الَّذی تُحِبُّ اَنْ یُعْطِیَكَ اللّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ
[5].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 262
احساس مهر و محبت به مردم را و ملاطفت با آنها را در دلت بیدار كن. . . از
عفو و گذشت به آنان بهره ای بده همچنانكه دوست داری خداوند از عفو و
گذشتش تو را بهره مند گرداند.
قلب زمامدار بایستی كانون مهر و محبت باشد نسبت به ملت. قدرت و زور كافی
نیست. با قدرت و زور می توان مردم را گوسفند وار راند ولی نمی توان نیروهای
نهفته ی آنها را بیدار كرد و به كار انداخت. نه تنها قدرت و زور كافی نیست، عدالت هم
اگر خشك اجرا شود كافی نیست، بلكه زمامدار همچون پدری مهربان باید قلباً
مردم را دوست بدارد و نسبت به آنان مهر بورزد و هم باید دارای شخصیتی
جاذبه دار و ارادت آفرین باشد تا بتواند اراده ی آنان و همت آنان و نیروهای عظیم
انسانی آنان را در پیشبرد هدف مقدس خود به خدمت بگیرد.
[5] نهج البلاغه ، نامه ی 53