در
کتابخانه
بازدید : 327573تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباچه دیباچه
مقدمه
Expand معنی «سیره» و انواع آن معنی «سیره» و انواع آن
Expand منطق عملی ثابت منطق عملی ثابت
Expand  «سیره» و نسبیّت اخلاق «سیره» و نسبیّت اخلاق
Expand كیفیت استخدام وسیله كیفیت استخدام وسیله
Expand پاسخ به دو پرسش پاسخ به دو پرسش
Expand ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ
Expand روش تبلیغ روش تبلیغ
Expand سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام
Collapse ضمیمه ضمیمه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ولادت پیغمبر اكرم به اتفاق شیعه و سنی در ماه ربیع الاول است، گو اینكه اهل تسنن بیشتر روز دوازدهم را گفته اند و شیعه بیشتر روز هفدهم را، به استثنای شیخ كلینی صاحب كتاب كافی كه ایشان هم روز دوازدهم را روز ولادت می دانند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 193
رسول خدا در چه فصلی از سال متولد شده است؟ در فصل بهار. در السیرة الحلبیّة می نویسد: «وُلِدَ فی فَصْلِ الرَّبیعِ» در فصل ربیع به دنیا آمد. بعضی از دانشمندان امروز حساب كرده اند تا ببینند روز ولادت رسول اكرم با چه روزی از ایام ماههای شمسی منطبق می شود، به این نتیجه رسیده اند كه دوازدهم ربیع آن سال مطابق می شود با بیستم آوریل، و بیستم آوریل مطابق است با سی و یكم فروردین. و قهراً هفدهم ربیع مطابق می شود با پنجم اردیبهشت. پس قدر مسلّم این است كه رسول اكرم در فصل بهار به دنیا آمده است حال یا سی و یكم فروردین یا پنجم اردیبهشت.

در چه روزی از ایام هفته به دنیا آمده است؟ شیعه معتقد است كه در روز جمعه به دنیا آمده اند، اهل تسنن بیشتر گفته اند در روز دوشنبه. در چه ساعتی از شبانه روز به دنیا آمده اند؟ شاید اتفاق نظر باشد كه بعد از طلوع فجر به دنیا آمده اند، در بین الطلوعین.

تاریخچه ی رسول اكرم تاریخچه ی عجیبی است. پدر بزرگوارشان عبد اللّه بن عبد المطّلب است. او پسر بسیار رشید و برازنده ای است كه حالا داستان آن مسأله ی نذر ذبحش و این حرفها بماند. عبد اللّه جوان، جوانی بود كه در همه ی مكه می درخشید. جوانی بود بسیار زیبا، بسیار رشید، بسیار مؤدب، بسیار معقول كه دختران مكه آرزوی همسری او را داشتند. او با مخدّره آمنه دختر وهب كه از فامیل نزدیك آنها به شمار می آید، ازدواج می كند. در حدود چهل روز بیشتر از زفافش نمی گذرد كه به عزم مسافرت به شام و سوریه از مكه خارج می شود و ظاهراً سفر، سفر بازرگانی بوده است. در برگشتن به مدینه می آید كه خویشاوندان مادر او در آنجا بودند، و در مدینه وفات می كند. عبد اللّه در وقتی وفات می كند كه پیغمبر اكرم هنوز در رحم مادر است. محمد صلی الله علیه و آله یتیم به دنیا می آید یعنی پدر از سرش رفته است. به رسم آن وقت عرب، برای تربیت كودك لازم می دانستند كه بچه را به مرضعه بدهند تا به بادیه ببرد و در آنجا به او شیر بدهد. حلیمه ی سعدیّه (حلیمه، زنی از قبلیه ی بنی سعد) از بادیه به مدینه می آید كه آن هم داستان مفصلی دارد. این طفل نصیب او می شود كه خود حلیمه و شوهرش داستانها نقل می كنند كه از روزی كه این كودك پا به خانه ی ما گذاشت، گویی بركت از زمین و آسمان بر خانه ی ما می بارید. این كودك تا سن چهارسالگی دور از مادر و دور از جد و خویشاوندان و دور از شهر مكه، در بادیه در میان بادیه نشینان، پیش دایه زندگی می كند. در سن چهار سالگی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 194
او را از دایه می گیرند. مادر مهربان، این بچه را در دامن خود می گیرد. حال شما آمنه را در نظر بگیرید: زنی كه شوهری محبوب و به اصطلاح شوهر ایده آلی داشته است به نام عبد اللّه كه آن شبی كه با او ازدواج می كند به همه ی دختران مكه افتخار می كند كه این افتخار بزرگ نصیب من شده است، هنوز بچه در رحمش است كه این شوهر را از دست می دهد. برای زنی كه علاقه ی وافر به شوهر خود دارد، بدیهی است كه بچه برای او یك یادگار بسیار بزرگ از شوهر عزیز و محبوبش است، خصوصاً اگر این بچه پسر باشد. آمنه تمام آرزوهای خود در عبد اللّه را [در] این كودك خردسال می بیند. او هم كه دیگر شوهر نمی كند.

جناب عبد المطّلب پدر بزرگ رسول خدا، علاوه بر آمنه، متكفل این كودك كوچك هم هست. قوم و خویشهای آمنه در مدینه بودند. آمنه از عبد المطلب اجازه می گیرد كه سفری برای دیدار خویشاوندانش به مدینه برود و این كودك را هم با خودش ببرد. همراه كنیزی كه داشت به نام امّ اَیمن با قافله حركت می كند. به مدینه می رود و دیدار دوستان را انجام می دهد. (سفری كه پیغمبر اكرم در كودكی كرده، همین سفر است كه در سن پنج سالگی از مكه به مدینه رفته است. ) محمد صلی الله علیه و آله با مادر و كنیز مادر برمی گردد. در بین راه مكه و مدینه، در منزلی به نام «ابواء» كه الآن هم هست، مادر او مریض می شود، به تدریج ناتوان می گردد و قدرت حركت را از دست می دهد. در همان جا وفات می كند. این كودك خردسال مرگ مادر را در خلال مسافرت، به چشم می بیند. مادر را در همان جا دفن می كنند و همراه امّ ایمن، این كنیز بسیار بسیار باوفا- كه بعدها زن آزاد شده ای بود و تا آخر عمر خدمت رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین را از دست نداد، و آن روایت معروف را حضرت زینب از همین امّ ایمن روایت می كند، و در خانه ی اهل بیت پیامبر پیرزن مجلّله ای بود- به مكه بر می گردد. تقریباً پنجاه سال بعد از این قضیه، حدود سال سوم هجرت بود كه پیغمبر اكرم در یكی از سفرها آمد از همین منزل ابواء عبور كند، پایین آمد. اصحاب دیدند پیغمبر بدون اینكه با كسی حرف بزند، به طرفی روانه شد.

بعضی در خدمتش رفتند تا ببینند كجا می رود. دیدند رفت و رفت، در نقطه ای نشست و شروع كرد به خواندن دعا و حمد و قل هو اللّه و. . . ولی دیدند در تأمل عمیقی فرو رفت و به همان نقطه ی زمین توجه خاصی دارد و در حالی كه با خودش می خوانْد، كم كم اشكهای نازنینش از گوشه ی چشمانش جاری شد. پرسیدند: یا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 195
رسول اللّه! چرا می گریید؟ فرمود: اینجا قبر مادر من است، پنجاه سال پیش من مادرم را در اینجا دفن كردم.

عبد المطّلب دیگر بعد از مرگ این مادر، تمام زندگی اش رسول اكرم شده بود، و بعد از مرگ عبد اللّه و عروسش آمنه، این كودك را فوق العاده عزیز می داشت و به فرزندانش می گفت كه او با دیگران خیلی فرق دارد، او از طرف خدا آینده ای دارد و شما نمی دانید. وقتی كه می خواست از دنیا برود، ابوطالب- كه پسر ارشد و بزرگتر و شریفتر از همه ی فرزندان باقیمانده اش بود- دید پدرش یك حالت اضطرابی دارد.

عبد المطلب خطاب به ابوطالب گفت: من هیچ نگرانی از مردن ندارم جز یك چیز و آن سرنوشت این كودك است. این كودك را به چه كسی بسپارم؟ آیا تو می پذیری؟ از ناحیه ی من تعهد می كنی كه كفالت او را به عهده بگیری؟ عرض كرد: بله پدر! من قول می دهم، و كرد. بعد از آن، جناب ابوطالب، پدر بزرگوار امیرالمؤمنین علی علیه السلام متكفل بزرگ كردن پیغمبر اكرم بود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است