در
کتابخانه
بازدید : 327683تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباچه دیباچه
مقدمه
Expand معنی «سیره» و انواع آن معنی «سیره» و انواع آن
Expand منطق عملی ثابت منطق عملی ثابت
Expand  «سیره» و نسبیّت اخلاق «سیره» و نسبیّت اخلاق
Expand كیفیت استخدام وسیله كیفیت استخدام وسیله
Expand پاسخ به دو پرسش پاسخ به دو پرسش
Collapse ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ
Expand روش تبلیغ روش تبلیغ
Expand سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام
Expand ضمیمه ضمیمه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ممكن است بگویید چرا پیام رساندن اینقدر كار مشكلی باشد؟ عرض می كنم:

هر پیام رساندنی اینقدر مشكل نیست. یك ابلاغ است كه فقط ابلاغ به حس است.

بدیهی است كار آسانی است. ابلاغی كه مأمور دادگستری می كند و مثلاً اخطاری را به شخصی به عنوان مطلع یا متهم ابلاغ می كند، ابلاغ به حس است كه به رؤیت می رساند. شما اگر بخواهید پیامی را ابلاغ كنید، اگر وظیفه تان فقط این باشد كه به حس طرف برسانید، به رؤیت یا سمع او برسانید كار مشكلی نیست؛ می شود به گوش یا چشم مردم حرفی را رساند. ولی آیا پیغمبران كه بلاغ مبین دارند وظیفه شان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 143
فقط این است كه مطلب را به گوش مردم برسانند و همین كافی است؟ به چشم مردم ابلاغ شده باشد كافی است؟ نه، بالاتر از ابلاغ به حس و ابلاغ به چشم یا گوش مثلاً، ابلاغ به عقل و فكر است؛ یعنی مطلب را آنچنان بیان كردن كه تا عقل نفوذ كند. آنچه كه به چشم انسان می آید كافی نیست كه عقل هم بپذیرد. آنچه كه به گوش انسان می رسد كافی نیست كه عقل هم بپذیرد. آن ابزاری كه یك پیام را به عقل می رساند، صوت یا شكل یا كتابت نیست، چیز دیگر است. عقل دروازه ی خودش را بسته است و جز با ابزار و مَركب برهان و استدلال و به تعبیر قرآن «حكمت» پیامی را در خودش نمی پذیرد. پیغمبران می خواهند سخن خودشان را در درجه ی اول به عقلها ابلاغ كنند. اگر می بینید مسیحیت بر ضد این سخن قیام كرده است و می گوید كار ایمان با عقل ارتباط ندارد، این در اثر تحریف مسیحیت است. مسیح اصلی هرگز چنین سخنی نمی گوید. مسیح اصلی نه تثلیث گفت و نه بعد از اینكه دید تثلیث با هیچ عقلی جور در نمی آید و عقل دروازه ی خودش را بر روی تثلیث بسته است و به هیچ وجه راه نمی دهد گفت: ایمان حسابش از عقل جداست، منطقه ی ایمان برای عقل منطقه ی ممنوعه است، عقل حق مداخله ندارد! این مربوط به تحریف مسیحیت است.

هیچ پیغمبری چنین سخنی نمی گوید. ولی قرآن- كه آنچه حقیقت است از همه ی پیغمبران، در آن آمده است با اضافاتی- می گوید:

«اُدْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ اَلْمَوْعِظَةِ اَلْحَسَنَةِ. » [1].

اولین چیزی كه بیان می كند حكمت است: مردم را به راه پروردگارت بخوان ای داعی الی اللّه.

«یا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ إِنّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً. » [2].

تو را فرستاده ایم كه گواه این امت باشی (حالا گواه به هر معنا كه بخواهد باشد كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 144
فعلاً بحث ما نیست) تو را نویدبخش و نویددهنده برای این امت فرستاده ایم؛ بشارت بده، نوید بده، تشویق كن، یعنی نتایج بسیار عالیی را كه در این سیر و مسیر دارند به آگاهی شان برسان «وَ نَذِیراً» و تو را نذیر فرستاده ایم. مكرر گفته ایم كه معنی «نذیر» ترساننده نیست. ترساننده ترجمه ی «مُخَوِّف» است. «نذیر» یك معنی اخص از ترساننده دارد، یعنی اعلام خطر كننده. اگر انسان مثلاً از در می خواهد بیرون برود، كسی صدای ناهنجاری ایجاد كند، انسان را ترسانده است، ولی این انذار نیست.

انذار نوعی ترساندن را می گویند كه اعلام خطر باشد: شخصی تصمیمی گرفته است و از یك راهی می رود؛ كسی می آید اعلام خطر می كند، می گوید به دنبال این كار تو و این راه تو فلان خطر هست.

[قرآن می گوید] ای پیغمبر! ما تو را فرستاده ایم كه نذیر باشی، بیم دهنده ی به این معنا باشی، اعلام خطر كننده باشی؛ كه در سالهای اول بعثتش آمد در دامنه ی صفا ایستاد، فریاد كشید- آن طوری كه در آن وقت مرسوم بود كه شعار می دادند- یا صباحا یا صباحا (و از این جمله ها) یعنی خطر! خطر! مردم در دامنه ی صفا جمع شدند. چه خبر است؟ برای اولین بار از محمّد امین صلی الله علیه و آله می شنوند: خطر! خطر! چه خطری است؟ آیا قصه ای نظیر قصه ی عام الفیل پیش آمده؟ اول از مردم تصدیق خواست: ایّهاالنّاس! تا كنون مرا در میان خود چگونه شناخته اید؟ همه گفتند: امین و راستگو. فرمود: اگر الآن من شما را انذار كنم و به شما اعلام خطر كنم كه در پشت این كوهها [3]دشمن با لشكر جرّار آمده است و می خواهد بر سر شما بریزد، سخن مرا باور می كنید یا نه؟ گفتند: البته. تا این گواهی را گرفت فرمود:

«اِنّی نَذیرٌ لَكُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شدیدٍ. » [4].

پس به شما اعلام خطر كنم كه این راهی كه شما می روید دنبالش عذاب شدید الهی است در دنیا و آخرت.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 145
«إِنّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً. `وَ داعِیاً إِلَی اَللّهِ بِإِذْنِهِ. » [5].

آمده ای مردم را به اذن پروردگار به سوی پروردگار می خوانی، مردم را به سوی پروردگار حركت می دهی. تو داعی الی اللّه هستی. این دعوت الی اللّه كار كوچكی نیست. حالا كه تو داعی الی اللّه هستی، به چه وسیله می شود مردم را دعوت كرد؟ آیا می شود مثلاً انسان خواب ببیند و با خواب مردم را دعوت الی اللّه بكند؟ هر روز صبح بیاید بگوید امروز برای این كار خوابی دیدم، مردم بیایید چنین كنید؟ نه، قرآن راهش را معین كرده؛ دعوت به خداست، دعوت به بزرگترین حقایق عالم است، دعوت به چیزی است كه عقلهای بشر را می شود به آن سو هدایت كرد و حركت داد، دعوت به چیزی است كه باید عقلها آن را بپذیرند. با چه؟ با دلیل، برهان، حكمت و سخن منطقی.
[1] نحل/125.
[2] احزاب/45.
[3] می دانید مكه در میان كوه است.
[4] [من پیشاپیش شما را به عذابی سخت بیم دهنده ام. ]
[5] احزاب/45 و 46.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است