در
کتابخانه
بازدید : 327571تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباچه دیباچه
مقدمه
Expand معنی «سیره» و انواع آن معنی «سیره» و انواع آن
Expand منطق عملی ثابت منطق عملی ثابت
Expand  «سیره» و نسبیّت اخلاق «سیره» و نسبیّت اخلاق
Collapse كیفیت استخدام وسیله كیفیت استخدام وسیله
Expand پاسخ به دو پرسش پاسخ به دو پرسش
Expand ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ ارزش مسأله ی تبلیغ و شرایط مُبلّغ
Expand روش تبلیغ روش تبلیغ
Expand سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام سیره ی نبوی و گسترش سریع اسلام
Expand ضمیمه ضمیمه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
امروز «نوآوری» را می گویند «بدعت» . نوآوری در غیر امر دین عیبی ندارد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 102
كسی در شعر می خواهد نوآور باشد، كسی در هنر می خواهد نوآور باشد، كسی در فلسفه می خواهد نوآور باشد. این مانعی ندارد ولی در دین، نوآوری معنی ندارد چون آورنده ی دین، ما نیستیم. حتی امام هم آورنده ی دین نیست. امام وصیّ پیغمبر و خزانه ی علم اوست. آنچه كه پیغمبر گفته است [او بیان می كند] . خود پیغمبر هم آورنده ی دین نیست. خدا به وسیله ی مَلَك و گاهی بدون وسیله ی ملك دین را به پیغمبر وحی می كند، پیغمبر به مردم ابلاغ می كند و همه اش را یكجا برای امام بیان می كند.

آورنده ی دین حتی پیغمبر هم نیست. در دین نوآوری غلط است، بدعت است و حرام.

بله، نو استنباط كردن درست است كه آن نوآوری نیست. اخباریین اجتهاد را خیال می كنند نوآوری است، می گویند اجتهادها همه بدعت است. اشتباه می كنند. اجتهاد یعنی حُسن استنباط. ممكن است مجتهدی مطلبی را از نو استنباط كند كه قبلاً خود او یا دیگران جور دیگر استنباط می كرده اند. این، مسأله ی استنباط است نه آورندگی.

امروز، مطلق نوآوری را «بدعت» می نامند و از بدعت حمایت می كنند و مثلاً می گویند فلان كس بدعت آور است. ولی ما نباید اشتباه كنیم. اصلاً این اصطلاح غلط است. در میان ما از قدیم «بدعت» یعنی نوآوری در دین، اِدْخالُ فِی الدّینِ ما لَیْسَ فِی الدّین. نباید چیز دیگر را «بدعت» بنامیم، بعد كم كم بگوییم پس بدعت اشكالی ندارد. خواستم این را بگویم تا بعضی از جوانها اشتباه نكنند. اگر امروز نوآوری را «بدعت» می گویند، این بدعت اگر در مسائل هنری، شعری، فلسفی یا علمی است نه فقط عیب نیست بلكه كمال است ولی در دین، آنهم به معنی آوردن نه به معنی اجتهاد، یعنی چیزی را كه در دین نیست از خود جعل كردن، در حد بزرگترین گناهان است. حتی حدیث است:

مَنْ زارَ مُبْدِعاً (مُبْتَدِعاً) فَقَدْ خَرَّبَ الدّینَ [1].

اگر كسی به دیدن یك اهل بدعت برود، دین را خراب كرده است.

یعنی اگر كسی بدعتی در دین ایجاد می كند، بر دیگران حرام است كه با او دید و بازدید كنند. دید و بازدید هم حرام است.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 103
باری، در زمینه ی اهل بدعت حدیثی داریم كه در ضمن آن آمده است كه هر گاه اهل بدعت را دیدید «فَباهِتوهُمْ» [2]. «باهِتوهُمْ» از مادّه ی «بَهَتَ» است و این مادّه در دو مورد به كار برده می شود: یكی در مورد مبهوت كردن، محكوم كردن و متحیّر ساختن (كه در خود قرآن آمده است كه حضرت ابراهیم با آن جبّار زمان خودش كه مباحثه كرد، در نهایت امر «فَبُهِتَ اَلَّذِی كَفَرَ» [3]او در مقابل منطق ابراهیم درماند، مبهوت شد، محكوم شد، مفتضح شد) و دیگر در مورد بهتان یعنی دروغ جعل كردن كه می دانیم در آیه ی «سُبْحانَكَ هذا بُهْتانٌ عَظِیمٌ» [4]، بهتان عظیم یعنی دروغ بزرگ. شیخ انصاری تصریح می كند كه معنای اینكه اگر با اهل بدعت روبرو شدید «باهِتوهُمْ» یعنی با منطقی قوی با آنها روبرو شوید، مبهوتشان كنید آنچنانكه ابراهیم با جبّار زمان خودش نمرود مباحثه كرد و مبهوتش نمود (فَبُهِتَ اَلَّذِی كَفَرَ) . بر اهل بدعت با منطق وارد بشوید تا مردم بفهمند اینها اهل بدعت هستند و دروغ می گویند. با آنها مباحثه كنید و محكومشان نمایید.

عده ای آمده اند از این حدیث این طور استفاده كرده اند كه اگر اهل بدعت را دیدید، دیگر دروغ گفتن جایز است؛ هر نسبتی می خواهید، به اینها بدهید، هر دروغی می خواهید ببندید؛ یعنی برای كوباندن اهل بدعت كه یك هدف مقدس است، از این وسیله ی نامقدس یعنی دروغ بستن استفاده كنید، كه این امر دایره اش وسیعتر هم می شود. آدمهای حسابی هرگز چنین حرفی را نمی زنند. آدمهای ناحسابی گاهی دنبال بهانه اند.

مكائد نفس عجیب است! مكرهای نفس امّاره عجیب است! انسان گاهی نفسش آنچنان مكر می كند كه خودش هم نمی فهمد. مثلاً شب ولادت پیغمبر است، می خواهد جشن بگیرد، شب سرور است، حالا كه شب سرور است فسق و فجور بجا می آورد و می گوید شب سرور است، شب ولادت پیغمبر، مگر اشكال دارد؟ ! من به خاطر پیغمبر چنین كاری می كنم! .

داستانی است مربوط به آن زمانی كه یك «شاهی» ارزش داشت. گفتند یك نفر رفت دم دكان عرق فروشی و به فروشنده گفت: یك شاهی عرق بده. عرق فروش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص: 104
گفت: یك شاهی كه عرق نمی شود. گفت: هرچه می شود، بالأخره یك شاهی هم یك چیزی می شود. او اصرار می كرد كه نمی شود. گفت: اگر یك قران عرق می شود، آن را تقسیم بر بیست كن همان را به من بده. گفت: این معنایش این است كه ته یك استكان هم پر نشود. گفت: همان را بده. گفت: مردم عرق می خورند كه مست بشوند، فایده اش چیست كه آن را به تو بدهم؟ گفت: تو همان را بده، بدمستی اش با خودم.

بعضی از مردم دنبال بهانه هستند برای بدمستی، دیگر بدمستی اش با آنها. كافی است یك بهانه پیدا كند برای هرزگی كردن و بدمستی. گفته اند: اجازه داده اند هر دروغی كه دلمان بخواهد، برای اهل بدعت جعل كنیم. بعد با هر كسی كه كینه ی شخصی پیدا می كند فوراً به او یك نسبتی می دهد، یك تهمتی می زند و بعد می گوید او اهل بدعت است. شروع می كند به جعل كردن، دروغ گفتن و تهمت زدن، چرا؟ می گوید به ما اجازه داده اند. آن وقت شما ببینید بر سر دین چه می آید؟ ! فرنگی مآب ما می گوید: «اَلْغایاتُ تُبَرِّرُ الْمَبادی» ، هدف باید خوب باشد، هدف كه خوب بود وسیله هرچه شد شد. متقدم مآب ما هم می گوید به ما گفته اند «باهِتوهُمْ» ، حق داریم هرچه دلمان بخواهد بگوییم، و می گوییم هرچه دل خودمان بخواهد. آن وقت ببینید به سر دین چه می آید؟ !
[1] كافی ، ج /1ص 54 با اندكی اختلاف.
[2] كافی ، ج /2ص 375، باب «مجالسة اهل المعاصی» .
[3] بقره/258.
[4] نور/16.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است