در
کتابخانه
بازدید : 1648700تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدّمه
Expand عوامل محرك تاریخ عوامل محرك تاریخ
Expand ارزش تاریخ ارزش تاریخ
Expand جامعه و فردجامعه و فرد
Expand تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق تاریخ و علم، تاریخ و مذهب، تاریخ و اخلاق
Expand علیت در تاریخ علیت در تاریخ
Expand تكامل تاریخ تكامل تاریخ
Expand پیش بینی آینده پیش بینی آینده
Expand ریشه های فكری فلسفه ی ماركس ریشه های فكری فلسفه ی ماركس
Expand مادیگرایی تاریخی مادیگرایی تاریخی
Expand پركسیس یا فلسفه ی عمل پركسیس یا فلسفه ی عمل
Expand بررسی نظریه تكامل تاریخی بررسی نظریه تكامل تاریخی
Expand تولیدتولید
Expand دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم دوره ی اشتراك اولیه، دوره ی برده داری، دوره ی فئودالیسم
Expand سرمایه داری سرمایه داری
Expand سوسیالیسم سوسیالیسم
Expand فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن) فلسفه ی تاریخ در قرآن (جامعه در قرآن)
Collapse تاریخ در قرآن تاریخ در قرآن
Expand علم تاریخ علم تاریخ
Expand ویژگیهای تاریخ علمی ویژگیهای تاریخ علمی
Expand دعوتهای اسلام دعوتهای اسلام
Expand مادیت تاریخ از نظر قرآن مادیت تاریخ از نظر قرآن
Expand خاستگاه مذهب خاستگاه مذهب
Expand بررسی آیات استضعاف و استكباربررسی آیات استضعاف و استكبار
Expand مذهب و گرایشهای مذهبی از نظر قرآن مذهب و گرایشهای مذهبی از نظر قرآن
Expand معنی «دین» معنی «دین»
Expand چند مفهوم مذهبی تاریخی چند مفهوم مذهبی تاریخی
Collapse خوشبینی و بدبینی به جهان و انسان خوشبینی و بدبینی به جهان و انسان
Expand نبرد حق و باطل در قرآن (1) نبرد حق و باطل در قرآن (1)
Expand نبرد حق و باطل در قرآن (2) نبرد حق و باطل در قرآن (2)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قصه ای را شنیده ام كه خیلی وقتها پیش اتفاق افتاده. یكی از علمای یكی از شهرستانهای فارس- كه در قدیم خطاط زیاد داشته- به تهران آمده و در یكی از مسافرخانه های تهران ساكن شده بود.

در اینجا پولش را دزد می زند. مرد محترمی بوده. هیچ كس را هم نمی شناخته كه از او كمك بگیرد.

بعد طرحی به فكرش می رسد برای اینكه تحصیل پولی كند. می آید فرمان امیرالمؤمنین به مالك اشتر را روی یك كاغذ اعلا با یك خط بسیار عالی می نویسد كه آن را به صدر اعظم وقت اهدا كند. (طبق معمول، اینها هم پولی می دادند. ) خیلی روی آن زحمت می كشد. بعد وقت می گیرد و نزد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 1013
آن آقای صدراعظم می رود. او نگاه می كند و می پرسد چیست؟ می گوید فرمان امیرالمؤمنین به مالك اشتر است. می فهمد كه این برای دریافت كمك آمده. آن آقا كمی می نشیند. بعد می خواهد برود. می گوید نه، شما بفرمایید. باز می نشیند. مردم می آیند و می روند. آخر وقت می شود، می بیند خبری نشد. دوباره بلند می شود كه برود. می گوید نه، شما بفرمایید. وقتی كه همه غیر از نوكرها می روند، این عالم باز می خواهد برود. صدر اعظم می گوید نه، شما بفرمایید، من با شما كار دارم.

وقتی كه همه ی مراجعه كنندگان رفتند، به فرّاش می گوید در را ببند، هیچ كس داخل نیاید. به آن آقا می گوید بیا جلو. كنارش می نشیند. می گوید این را برای چه آورده ای؟ آن عالم می گوید: شما صدر اعظم هستید، من فكر كردم اگر بخواهم به شما خدمتی بكنم چیزی از این بهتر نیست كه فرمان امیرالمؤمنین را كه دستور حكومت است و یك حاكم اگر بخواهد بر طبق موازین اسلامی حكومت كند این گونه باید حكومت كند، به شما اهدا كنم. فكر كردم می توانم از این راه خدمتی بكنم. گفت:

بیا جلو. او را خوب نزدیكش آورد و به آرامی گفت: من از خودت یك چیزی می پرسم. خود علی به این عمل می كرد یا نمی كرد؟ بله، عمل می كرد. گفت: خودش كه عمل كرد چه نتیجه ای گرفت؟ آیا جز شكست چیزی نصیبش شد كه تو حالا این را برای من آورده ای؟ گفت: جوابت را همین جا به تو می دهم. تو چرا این را جلو مردم به من نگفتی؟ صبر كردی مردم بروند. مردم هم كه رفتند چرا جلو نوكرهای خودت نگفتی؟ تازه نوكرهایت را بیرون كردی و آرام به گوشم می گویی. از كی می ترسی؟ از این مردم می ترسی. از چه چیزِ مردم می ترسی؟ غیر از همین علی است كه الآن در همین مردم حلول كرده؟ معاویه كه مثل تو عمل می كرد الآن كجاست؟ تو خودت هم مجبوری كه حالا معاویه را لعنت بكنی. ولی علی به دلیل همین منطقش [اكنون زنده است. ] پس علی شكست نخورده. باز هم امروز منطق اوست كه طرفدار دارد، پس باز هم حق پیروز است.
مقدمه ای كه می خواستم عرض كنم خیلی مفصل شد و شاید لازم هم بود. آیات این مبحث را جمع كرده ام. من این آیات را می گویم شما یادداشت كنید ولی تفسیرش باشد برای بعد.
سوره ی رعد آیه ی 17: أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ اَلسَّیْلُ زَبَداً رابِیاً وَ مِمّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی اَلنّارِ، و چند آیه بعد.
سوره ی انبیاء آیه ی 18: بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی اَلْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ.
سوره ی ابراهیم از آیه ی 18 تا آیه ی 26 كه از این آیه شروع می شود: مَثَلُ اَلَّذِینَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اِشْتَدَّتْ بِهِ اَلرِّیحُ فِی یَوْمٍ عاصِفٍ. . . أَ لَمْ تَرَ كَیْفَ ضَرَبَ اَللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَیِّبَةً. آخرین آیه اش این است:

وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ.
سوره ی بنی اسرائیل (إسراء) آیه ی 81: وَ قُلْ جاءَ اَلْحَقُّ وَ زَهَقَ اَلْباطِلُ إِنَّ اَلْباطِلَ كانَ زَهُوقاً.
سوره ی حج، آیات 58 تا 62 كه از اینجا شروع می شود: وَ اَلَّذِینَ هاجَرُوا فِی سَبِیلِ اَللّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 1014
ماتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اَللّهُ رِزْقاً حَسَناً. آخرش این است: ذلِكَ بِأَنَّ اَللّهَ هُوَ اَلْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ اَلْباطِلُ وَ أَنَّ اَللّهَ هُوَ اَلْعَلِیُّ اَلْكَبِیرُ.
سوره ی انفال آیه ی 8: لِیُحِقَّ اَلْحَقَّ وَ یُبْطِلَ اَلْباطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُجْرِمُونَ.
سوره ی شوری آیه ی 24: فَإِنْ یَشَإِ اَللّهُ یَخْتِمْ عَلی قَلْبِكَ وَ یَمْحُ اَللّهُ اَلْباطِلَ وَ یُحِقُّ اَلْحَقَّ بِكَلِماتِهِ.
سوره ی سَبَأ آیه ی 49: قُلْ جاءَ اَلْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ اَلْباطِلُ وَ ما یُعِیدُ.
سوره ی غافر كه سوره ی مؤمن هم گفته می شود، آیه ی 4 كه با «ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اَللّهِ» شروع می شود.
سوره ی محمد صلی الله علیه و آله از اول سوره تا آیه ی 11: اَلَّذِینَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اَللّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ تا آنجا كه می فرماید: ذلِكَ بِأَنَّ اَللّهَ مَوْلَی اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ أَنَّ اَلْكافِرِینَ لا مَوْلی لَهُمْ.
سوره ی روم از اول سوره تا آیه ی یازدهم.
بار دیگر سوره ی سَبَأ از آیه یقُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ [1]تا آخر سوره.
روی این آیات مطالعه بفرمایید.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 1015

[1] سبأ/46.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است