واقعاً هم همین طور است. مثلاً برخی عقاید كه همین توده ی مردم خود ما در مسائل مذهبی پیدا
می كنند هیچ ریشه ی اقتصادی و امثال اینها ندارد، فقط ریشه ای در جهالت مردم دارد. فرض كنید
جانماز درست می كند، فكر می كند كه این جانماز را قشنگ تر كند، عكس یك گنبد و بارگاهی
روی آن، همان جا كه می خواهند سجده كنند می كشد. یا روی مُهری كه مردم می خواهند سجده
كنند می آید عكس گنبد و بارگاه می كشد یا «اللّه، محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین» می نویسد،
یعنی حریمهایی را كه خود اسلام برای توحید قائل شده برای اینكه مردم نلغزند حفظ نمی كنند.
خود این شرك نیست اما حریم توحید را شكستن است. چرا اسلام می گوید كه وقتی می خواهی به
نماز بایستی اگر چراغ یا آتشی جلویت باشد این امر مكروه است؟ چراغ یا آتش جلو من باشد یا
نباشد [چه تأثیری دارد؟ ] می گوید برای اینكه وقتی چراغ یا آتش جلویت است عمل تو اندكی
شباهت پیدا می كند به عمل كسی كه دارد آتش را تقدیس می كند. برای اینكه آن حریم محفوظ
بماند، همین صورت ظاهر- كه تو در مخیله ات هم تقدیس آتش خطور نمی كند- مكروه است و
بهتر است نباشد. یا اگر انسانی در قبله ی تو نشسته است مكروه است كه آن طور نماز بخوانی. اگر
عكسی مقابل روی تو هست، روی آن را بپوشان. اینها مسائلی است كه خودش فی حد ذاته شرك
نیست ولی حریم توحید را می شكند. توحید یك مقدار حریم دارد. وقتی كه حریم توحید شكسته
شود كم كم مردم ندانسته وارد خود شرك می شوند. به تدریج [به آن شی ء] اصالت می دهند. وقتی
مدتی گذشت و عكسی در قبله بود، می گویند حالا كه عكسی اینجا هست چه بهتر كه عكس
پیغمبر جلو نمازمان باشد، نمازمان بهتر می شود، یا عكس علی جلو نمازمان باشد. كم كم [معتقد
می شوند كه ] عكس علی را از جلو نماز نباید برداشت. به تدریج دیگر خدا فراموش می گردد و
فقط علی می شود. آن شرك است.
این یك مكانیسم خیلی عادی و ساده ی روان شناسی دارد و لهذا افرادی مثل مرحوم آقای
بروجردی شدیداً اشكال می كردند [كه چنین كارهایی انجام شود. زمانی كه ]
[1]به مشهد رفته بودند،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج15، ص: 945
به وعاظ مشهد خیلی صریح دستور می دادند، آنها هم بالای منبر می گفتند كه آقا چنین دستور
داده اند. خیلی تصریح و تأكید می كرد كه كسانی كه به حرم می روند اگر می خواهند آن عَتَبه را
ببوسند ببوسند ولی پیشانی شان را روی عتبه یا ضریح نگذارند، با اینكه اگر انسان پای ضریح برود
و صورت یا پیشانی اش را به ضریح بچسباند قصد سجده كردن ندارد، ولی چون یك شباهتی به
سجده پیدا می كند [گفته اند این كار را نكنید. ] چون سجده ی خدا، گذاشتن این پیشانی است بر روی
خاك و زمین، یك عملی كه كوچكترین شباهتی هم به آن دارد صورت نگیرد، یعنی این حریم
محفوظ بماند. وقتی كه این حریمها محفوظ نماند كم كم منجر به شرك می شود.
بنابراین ما نمی توانیم شرك را همیشه یك تعلیل اجتماعی مادی بكنیم كه وقتی كه جامعه به دو
قطب تقسیم می شود مذهب شرك پیدا می شود. اگر این سخن را بگوییم توحید را هم نقطه ی مقابلش
باید بگوییم. اگر ما شرك را مولود دوقطبی شدن جامعه بدانیم دلیل ندارد كه توحید را معلول یك
قطبی شدن جامعه ندانیم.
[1] [افتادگی از نوار است. ]